یادداشت hasan
1402/5/28
برای مقایسه با این اثر چیزی جز Hiv سراغ ندارم مرضی که وارد بدن میشه سال ها توی بدن ریشه میدونه و سرانجام آدم رو از پا درمیاره، خرد میکنه اونطور که دوراهی های سرنوشت ساز آدم رو له میکنه دوراهی برادران کارامازوف ایمان و کفره و هر کدوم از شخصیت های اصلی مبلغ یکی از این دوراهن وبرای خودشون تبلیغ میکنن اما اشکال از این جا به وجود میاد که نماینده کفر ، ایوان کامل ، واضح و قابل فهم صحبت میکنه و اصل حرفش اینه حکمت آفرینش خدا جلوی اشک های کودک بیگناه ارزش داره؟ ارزش این که بعد از مرگ ظالم بره به قعر جهنم برای مظلوم چیه؟ اما آلیوشا و زوسیما که نماینده های خدا و ایمان هستن مدام از یه عشق و زیبایی گنگ و نامفهوم حرف میزنن که قرار انسان رو نجات بده و انسان هارو بهم پیونده میده حتی در گناه ، از خدایی که انسان رو در بدترین حالت هم دوست داره خوب تا اینجا مشخصه کی درست تر میگه ولی اشکال کار نتیجه گیری ایوانه « اگر خدایی وجود ندارد هرکاری مجاز است » که باعث قتل پدرش میشه وایوان رو یجورایی قاتل میکنه اینجاست که نورون های عصبی آدم بهم گره میخورن ته راه منطقی ایوان قتل و وحشت و خونریزیه اما رفتن به راه آلیوشا یه پرش عرفانی و قلبی لازم داره یجور راه رفتن توی تاریکی و ایمان به غیب و البته مهم تر اینکه لازمه اون اشک های کودک ایوان رو هم بیخیال شد
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.