یادداشت kan@shi
1404/6/16

📚کتابها همیشه جایی برای (پناه بردن) بودهاند؛ جایی برای (فرار از زندگی) یا دقیقتر بگویم، برای فهم عمیقتر آن. نینا سنکویچ، نویسنده و منتقد ادبی آمریکایی، در کتاب خاطرهنگارانهاش با عنوان «تولستوی و مبل بنفشـ💜» (Tolstoy and the Purple Chair) از همین مسیر سخن میگوید: از لحظاتی که زندگی زیر بار غم خم میشود و تنها کلمات میتوانند دوباره قامت انسان را راست کنند. ماجرا از یک فقدان آغاز میشود. نینا، خواهرش را از دست میدهد؛ خواهری که نقش مهمی در زندگی او داشت. اندوه سنگین، خانه و ذهنش را پر میکند و او بهدنبال راهی برای التیام این زخم است. راهی که انتخاب میکند، عجیب و جسورانه بهنظر میرسد: او تصمیم میگیرد بهمدت یک سال، هر روز یک کتاب بخواند. درست سیصد و شصت و پنج کتاب در سیصد و شصت و پنج روز. این تصمیم نهتنها یک چالش ادبی است، بلکه نوعی سفر درونی و معنوی نیز محسوب میشود. عنوان کتاب از یک عنصر بسیار ساده و صمیمی میآید: یک مبل بنفشرنگ در خانهی او که مکان ثابت نشستنش برای خواندن کتابها میشود. همانطور که قهرمانان داستانها در سفرهای پرماجرا غرق میشوند، نینا هم بر روی این مبل بنفش، در دل جهانهای بیشمار ادبیات سفر میکند؛ از رُمانهای کلاسیک گرفته تا آثار معاصر، از داستانهای ماجراجویانه تا متون فلسفی. اما «تولستوی و مبل بنفش» فقط دربارهی کتابخواندن نیست. این اثر دربارهی رابطهی انسان با ادبیات، دربارهی اینکه چرا داستانها برایمان اهمیت دارند و چگونه میتوانند به زندگیِ شکسته دوباره معنا ببخشند، حرف میزند. نینا در خلال معرفی و مرور کتابهایی که میخواند، خاطرات شخصی، تجربههای خانوادگی و نگاه فلسفیاش به زندگی را با ما بهاشتراک میگذارد. او نشان میدهد که هر کتاب میتواند نوری کوچک باشد برای روشن کردن گوشهای از تاریکیِ ذهن.💫 از خلال این تجربهی منحصر بهفرد، نویسنده به پرسشهای بنیادینی نزدیک میشود: 🤔چرا میخوانیم؟ 📖خواندن چگونه میتواند رنج ما را سبکتر کند؟ 📚کتابها چه نقشی در درک عشق، مرگ، امید و ترس دارند؟ پاسخهای او لزوماً قطعی نیستند، اما صمیمانه و واقعیاند. وقتی از تولستوی یاد میکند، از آن حکمت جاودانهای میگوید که در ادبیات کلاسیک موج میزند. وقتی به سراغ نویسندگان معاصر میرود، از بازتاب زندگی مدرن و دغدغههای امروزی سخن میگوید. این ترکیب میان گذشته و حال، میان سنت و نوآوری، باعث میشود کتاب به نوعی پلی میان جهانهای مختلف تبدیل شود. سبک نوشتاری سنکویچ روان، صمیمی و بیتکلف است. او نمیخواهد استادانه نقد ادبی بنویسد یا نظریهپردازی کند؛ بلکه میخواهد تجربهی زنده و ملموس خودش را با خواننده شریک شود. گویی خواننده هم روی همان مبل بنفش نشسته و همراه با او ورق میزند، فکر میکند، اشک میریزد یا لبخند میزند. یکی از جذابیتهای کتاب این است که در عین حال میتواند الهامبخش هر کتابخوانی باشد. اگر تا به حال تجربه کردهای که یک کتاب در زمان خاصی از زندگیات، تو را نجات داده یا مسیرت را روشن کرده است، بهخوبی میتوانی با روایت نینا همذاتپنداری کنی. او نشان میدهد که (ادبیات) فقط سرگرمی نیست؛ بلکه راهی است برای درک بهتر خود و جهان.📚🙃 کتاب «تولستوی و مبل بنفش» بهنوعی خاطرات، دفترچهی مطالعه، و در عین حال سفری فلسفی است. خواننده در طول روایت، هم با کتابهای متنوع آشنا میشود، هم با تجربهی شخصی نویسنده از دست دادن، سوگواری و دوباره برخاستن(🖤+📚+💚) در نهایت، این اثر دعوتی است به کتابخواندن، اما نه فقط برای گذران وقت. دعوتی است به نشستن، غرق شدن در کلمات، و یافتن آرامش و معنا در دل داستانها. مبل بنفش، نماد همین پناهگاه ساده اما عمیق است؛ جایی که آدمی میتواند در میان صفحات کتاب، زندگی از دست رفته را دوباره بازسازی کند. در پایان «تولستوی و مبل بنفش» را میتوان کتابی برای هرکسی دانست که در جستوجوی معنا، آرامش یا الهام است. این کتاب یادآوری میکند که ادبیات تنها در صفحات کاغذ محصور نیست، بلکه در جان ما جریان دارد. نینا سنکویچ با صداقتی بیپیرایه نشان میدهد چگونه کتابها میتوانند همسفران وفاداری باشند در مسیر سوگ، امید و زندگی دوباره:)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.