یادداشت ابوالفضل شربتی
1400/6/29
4.4
2
در مجموع کتابِ خوبی بود، از اساتیدِ حوزه های تهران و قم شمایِ خوبی می مده، مخصوصاً از اساتید حکمت و فلسفه. زندگی جالبی داشتن (از لحاظ درسی) یه جور مثل علامه حسن زاده هستن که روزی بیست ساعت درس می خوندن. اما چیزی که توجهم بهش جلب شد مَنِش آقای جوادی آملی در برخورد و گفت و گو بود؛ چون بعضی از گفت و گو ها تو کتاب اومده، به استنادِ این گفت و گو ها می گم: در برخورد با کاردینال اودینیزه ایتالیا (اگه اشتباه ننوشته باشم)، تو دیدار با گورباچف، تو مجمع جهانی ادیان که تو آمریکا برگزار شده بود، مَنِش گفت و گوی مسالمت آمیزی داشتن. همچنین ایشون از زوایای دیگه شخصیتِ محل تاملی دارن (اگه قصدمو خوب رسونده باشم)، نمونهش که بِهِم خیلی چسبید: پس از پیروزی انقلاب، رد حکمی از سوی حضرت امام «رضوان الله تعالی علیه» مسوولیت دادگاه انقلاب و حاکم شرع به من داده شد. بنده ضمن تدریس یک بحث قضایی برای طلاب و روحانیون آمل، دادگاه انقلاب را نیز زیر نظر داشتم، لیکن به گفته های دادستان اکتفا نمی کردم و برای بسیاری از موارد، خودم تحقیق می کردم و با علما، آشنایان و معتمدان مشورت می کردم و گاهی برای احکام مهم و حساس وضو می گرفتم و دو رکعت نماز می خواندم و از ذات اقدس الهی مسألت می کردم مبادا از قلم من، حکمی بر خلاف حق و بر وفاق باطل صادر شود. تاریخ مطالعۀ کتاب: 22 تیر 94
2
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.