یادداشت مظفری
1401/5/28
بسمالله الرحمن الرحیم مهم نیست شیعه باشی یا سنی ترک یا کرد یا ترکمن یا فارس زن باشی یا مرد پیر یا جوان مادر باشی یا کارمند یا بخشدار یا فرماندار یا در شورای حلاختلاف یا... مهم این است که زنی بود مسلمان و معتقد و سادهزیست با همه ویژگیهای زنانهاش قلاببافی، گلدوزی، خیاطی، اشپزی و... دختر بود برای بیبی نوه بود برای اجه خواهر بود برای سعیده، منیژه، ملیحه، محمد و مهینه همسر بود برای حاجیغفور مادر بود برای حنیف و رئوف خاله بود، عروس بود، زنبرادر بود، و در کنار همه نقشهای زنانهاش، اول کارمند بود، بعد بخشدار شد و بعد هم فرماندار... مدیر بود دردش درد مردم بود، به همه میرسید، هر جایی که میتوانست، با تمام مشغلههایش میرفت شورای حل اختلاف، خصوصاً نمیگذاشت زندگیها از هم بپاشد. هوای همه را داشت و حالا که زندگیاش را تمام کردم، واقعاً اگر شهید نمیشد، حیف بود در بستر بمیرد. حیف بود... کشور را دوست داشت، انقلاب را، رهبر را، سال اخر به نیابت امامخامنهای، عمره انجام داد و استشهاد نوشت. همین که ولایت را قبول داشت، دلش برای سیده النساءالعالمین میتپید، مجالس محرمش بجا بود و مشکی میپوشید. بس بود برای زندگیاش تا در بهترین مکان و زمان لبیک خدا را جواب دهد و به ملکوت برسد. مهم نیست سنی بود، الگوست برای همه زنان کشور اسلامیام، ایران روحش شاد... پ.ن: روی کتاب نوشته شده زندگینامه داستانی، نبود. ۵ روایت روان و خوب از ۵ عزیزی که روزها و شبها با او بودند. به هر حال داستان نیست، اما خواندنی است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.