یادداشت بیتا پاتر" بیتا پاتر" 1404/1/8 تا لحظه آخر تو شُک بودم... خیلی خوب بود ... تموم شد احساس کردم زندگی منم تموم شد هعی اینقدر وسط کتاب گریه کرده بودم که دیگه از چشمام اشک نمیومد! فکر کنم یکم افسرده شم... اینم اولین کتاب 1404 21 0 4 (0/1000) نظراتتاکنون نظری ثبت نشده است.