یادداشت خانه ادبیات نوجوان
19 ساعت پیش
چه کسی فکرش را میکرد که آنهی کوچک رویاهایمان، صاحب پنج تا کوچولوی قد و نیمقد شود؟ آن هم کوچولوهایی که واقعا با بچههای دیگر فرق دارند و هر کدام یک جور خاص هستند. جم، والتر، نن و دای، شرلی و ریلاکوچولو که تقریبا نصف داستان را در صفرسالگی میگذراند. آنه دیگر یک زن کاملِ بزرگسال با روحیات لطیف و شاعرانه است. دیگر از شخصیت زودجوش و شیطان دوران نوجوانیاش خبری نیست. همان شخصیتی که باعث میشد در روی خانم لیند بلند بگوید تو چاقی!... اما حالا بچههایش هرکدام نسخهی کوچکی از شخصیت او شدهاند. سادگی آنه را دای به ارث برده، غرور بیحد و مرز او را نن، روحیه ی شاعرانه ی او را والتر (که احتمالا تنها پسری در گلن و شعاع ده کیلومتری آن است که شعر میگوید) و... کتاب ششم مجموعهی آنه شرلی، یک روال و داستان مشخص ندارد. بیشتر شبیه چند داستان کوچک و کوتاه است که به هم ارتباط پیدا میکنند. داستانهایی پیرامون اتفاقاتی که در اینگلساید، خانهی جدید خانوادهی بلایت میافتد و کودکان آنه در آن نقش بسیاری دارند. قلم خانم مونتگمری، واقعا قلمی انعطافپذیر بوده است. او با قلمش میتوانسته هم از دریچهی یک کودک نگاه کند و بنویسد، هم از دریچهی نگاه یک نوجوان، هم از دریچهی نگاه یک دختر جوان متاهل و هم از نگاه یک مادر. هر کدام از رمانهای مجموعهی آن شرلی در یک دورهی خاص از زندگی او اتفاق میافتند؛ اما قلم خانم مونتگمری در خم و چم این دورهها کوچکترین نقصی نداشته است. او نوجوانی آنه را به بهترین نحو نوشته بود و البته این اتفاق برای همهی این دورهها افتاد؛ از جمله دورهی مادری آنه. فرق این کتاب با تمام کتابهای دیگر مجموعه، این است که ماجرا، همزمان هم در دنیای مادرانه است و هم جهان کودکانه. همین نکته باعث میشود که این کتاب، کتاب خاصی باشد. در مسیر سفرتان به این هشتگانه، با خواندن آنه شرلی در اینگلساید نوع دیگری از لذت را با آنه تجربه میکنید. نویسندهی مرور: زهرا الهوردی
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.