یادداشت فاطمه محمدزاده
1403/6/29
یادداشتی بر کتاب «افاضات تماشاچی صندلی درجه سه» اثر نیل گیمن بخش دهم و پایانی کتاب. « باخودم فکر کردم: در تمام عمرم کلماتم بیش از این مخاطب نخواهند داشت.» این جملهی نیل گیمن در حاشیهی انیمیشنیست که خودش نوشته. انیمیشن پانزده ثانیهای که بهترین انیمیشن اسکار سال ۲۰۱۰ شده، و او چنین فکر میکند که در تمام عمرش کلماتش بیش از این مخاطب نخواهند داشت! او در این بخش خیلی ظریف به موضوع غمزدگی پرداخته و تصمیماش به بیرون رفتن در روزهایی که غم داشته و باید در خانه میمانده را نقد میکند. عصبانی و کلافه بودن گیمن در جملههای این بخش کاملاً مشهود هست. انگار که پیشدرآمدی باشد بر جستجوی حقیقت درونی و کشف و شناخت بیشتر گیمن از خودش و جهان اطرافش. و در نهایت دست خواننده را میگیرد و باخودش همراه میکند تا کمکم منِ خودشان را ببینند. گیمن معتقد هست، همیشه موضوع زندگی است. وسط هر موضوع دیگری که باشیم، موضوع اصلی زندگیست. او در ادامه به همزیستی مرگ با زندگی میپردازد و سری به خاطراتش با دوستانی که برایش عزیزند ولی دیگر همراهش نیستند، میزند. گیمن حسابی دلتنگشان هست. و من هم به دلتنگیای که با خواندن آخرین کلمات این کتاب به سراغم آمده، فکر میکنم. من، حالا، دلتنگ کتابی هستم که دنیاهای شگفتانگیز بسیاری را برایم هدیه داده . احساس میکنم غمِ لذتبخشِ شیرینی ته دلم جاگرفته. . افاضات تماشاچی صندلی درجه سه، کتابیست پر از جستار و یادداشتهای نیل گیمن درباره موضوعات مختلف، که البته غالبشان دربارهی ادبیات ژانر، خصوصاً فانتزی و علمی تخیلیست. فیلم، موسیقی، کامیک، نویسندگان مهم و محبوبش، کودکی تا جوانی و دنیای نوشتن و نویسندگی نیل گیمن دیگر موضوعات پرداخته شده در این کتاب هست. او در این کتاب از باورها و افکارش میگوید و بیمهابا دست به خودافشایی میزند. اعتراف میکنم در آن ابتدا که کتاب را تازه شروع کرده بودم، موقعیتی نداشتم که بتوانم کتابی حجیم را بخوانم؛ اما خب باید میخواندمش. زمانی که مقدمه مترجم را خواندم باخودم فکر کردم این کتاب چه دارد، که خانم حائری میگوید: ترجمه کردن این کتاب به ترجمه کردن صدها کتاب میمانست و درعین حال حسرت خواندن یا ترجمه کردنشان! مطالعهی آن را که شروع کردم، کلمات گیمن با سادگی و صمیمیت تمام به استقبالم آمدند و ساعتها فکرم را مشغول خودشان کردند. جاهایی هم گیمن از رمانها، غولهای ادبیات و آدمهایی میگفت که من نخوانده بودمشان و چیز زیادی از حرفهایش متوجه نمیشدم، بنابراین آنها را در دفترم یادداشت میکردم تا در اولین فرصت بروم سراغشان. و در آخر اینکه بله، افاضات تماشاچی صندلی درجه سه، کتابیست در ستایش کتاب.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.