یادداشت روانشناس آدمخوار (سهند)
1403/1/2
4.2
28
• سندروم استکهلم • یک دزد با یک هفت تیر غیر واقعی یک گروگانگیری را آغاز میکنه اما نه این یک دزدی ساده است و نه گروگانها و نه پلیسها. • اگر کتاب تمام آنچه پسر کوچولوم باید در مورد دنیا بداند را خونده باشید میدونید که بکمن تجربه گروگان بودن رو در یک دزدی از بانک داشته و با فضایی که درون کتابش ساخته آنچنان هم ناآشنا نیست. • ترجمه و جمله بندی کتاب گاهی اوقات گیج کننده و بد میشه که تنها نقدی هست که میتونم به نشر نون داشته باشم • اگر یکی از دنبال کنندههای بکمن باشید بعید میدونم از اشارش به کتابهای دیگرش در هر کتاب بیخبر باشید و رمان مردم مشوش هم از این قاعده مستثنا نیست. • اگه بخوام به این کتاب نمره بدم باید به سه بخش تقسیمش کنم ° بخش اول ، ۳/۵ از ۵ : نویسنده برای شروع کتاب از ایده ای جذاب استفاده میکنه ، مثل یک پدر شروع به گفتن داستان زندگی یک سارق میکنه و گاهی به زبان طنز و انتقادی خواننده را مورد قضاوت قرار میده و یک شروع تقریباً جذاب را برای کتابش آغاز میکنه. ° بخش دوم ، ۲ از ۵ : بخش بد داستان دقیقاً از همین جا شروع میشه ، کتابی که یک ایده نوین و جذاب درون قلب خود داشت از پتانسیلش خوب استفاده نمیشه و اتفاقات داستان حوصله سربر و تکراری دنبال میشه و همین اتفاق خوندنش را سخت میکنه ، جدول زمانی اتفاقات کتاب بهم ریخته میشه و هیچ اشتیاقی برای ادامه دادن کتاب به وجود نمیاره. ° بخش سوم ، ۴ از ۵ : تمام مشکلات بخش قبل کتاب در آخر داستان به عنوان یک نقطه مثبت تغییر ماهیت میدهند ، دیالوگ های عمیق و قابل تفکر یک شاهکار پایانی رو شکل میدهند که موقع خوندنشون سخت بود که نیام و در بهخوان قرارشون ندم ، این نوشتهها و شخصیتهایی که حالا دوست داشتنی تر هستند موفق میشوند کاملاً پیام نویسنده رو به مخاطب هدیه دهند و چقدر که این پیام زیبا و حیاتیست : تمام ما با نقشهای ریز و درشتمان در زندگی انسانها آینده آنها را شکل میدهیم، خودکشی یا زندگی کردن ، موفقیت یا تسلیم شدن ، پس چرا فقط یکم باهم مهربانتر نباشیم ؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.