یادداشت سامان

سامان

سامان

دیروز

        این کتاب در مورد یک کشیش است که یک پسر نامشروع دارد، این پسر از ماجرا اطلاعی ندارد و در سایه ی کشیش بسیار مذهبی می شود اما پس از کشف حقیقت و مشاهده سکوت آشکار کلیسا در برابر ظلم چرا که به فکر منفعت و پایداری خویش است، به دشمن سرسخت کلیسا و مذهب تبدیل می شود، در آینده این کشیش به مقام اسقفی می رسد و پسر با نام مستعار خرمگس به شدت با قلم خود مذهب را نقد می کند تا زمانی که به علت زبان سرخ خود سر سبز را بر باد می دهد و اسقف نیز با دانستن واقعیت خرمگس دچار فروپاشی ذهنی می شود.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.