یادداشت زهرا زارعی
1403/1/7
3.8
5
#تسخیرشدگان برادر بزرگ یعنی تکیه گاه خواهری بعد از پدر، مخصوصا اگر داغ دیدن جسد پدر هم مانده باشد روی دلت... و چه سخت است دیدن گرفتار شدن این تکیه گاه به گیاه سِسی که خون آشام است و ذره ذره دور وجود تنها حامی ات میپیچد و بالا میرود و نفسش را میگیرد. زندگی ”بهاری” که به این درد دچار شده؛ آن هم گیاه سسی که خیلی از جوانان دوران خود را نابود کرد. منافقین بعداز انقلاب یا بهتر بگویم مجاهدین خلقی که جز داعیان پر مدعای حمایت از بشر چیزی نداشتند و هرچه داشتند خرابکاری و نابودی و ترور بود. روزبه برادر بزرگ بهار که دانشجو است، وارد این سازمان شده و بهار دختر نوجوانی است که هیچ اطلاعاتی در اینباره ندارد و تمام تلاشش بر این است که برادرش را نجات دهد... چون بعداز شهید شدن پدر همه چشم امید مادر به روزبه است و تنها پشتیبان برای بهار...اما فهمیدن اینکه این سازمان چه کارهایی میکند و رمزگشایی آن برای دختری که خود را از سیاست دور میکند کار ساده ای نیست؛ در پی فهمیدن نامه ای که از جیب روزبه برداشته پای مدیر مدرسه به این ماجرا باز میشود و چهره واقعی زندگی مدیر برای بهار آشکار میشود رمان تسخیر شدگان نوشته خانم شائیلوزاده با قلمی بسیار روان و جذاب در پی نشان دادن تنها بخشی از ظلم های سازمان منافقین است که جوانان پاک و ساده را به کمین خود انداخته و با آینده آن ها بازی میکند. سازمانی که هرکاری انجام میدهد تا به اهداف شوم خود برسد و مهم نیست کسی که مقابلشان ایستادگی کند جزئی از خودی هاست یا غیرخودی... آشنایی نوجوانان امروز با مشغله ها و درگیری های نوجوانان دهه شصت آن ها را به این باور میرساند که به سادگی این انقلاب و کشور حفظ نشده و برای ذره ذره خاکش خون های زیادی ریخته شده است
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.