یادداشت محدثه محمدزاد
1401/7/24
هو الرئوف. کتاب انسجام ساختاری دارد. شعرهای کتاب با همین نخ تسبیح، به هم متصل اند. بیشتر از هر چیز، همين ویژگی کتاب سرخوشم کرد! بگذارید بیشتر توضیح بدهم. "یک شعر بیطاقت" اینگونه آغاز میشود: "یک شعر در ذهن یک شاعر قدم میزد آرامش او را به هم میزد با واژهها در رفتوآمد بود این شعر بیطاقت عجب بد بود از ذهن شاعر بیخیال افتاد او بیتحمل بود و کال افتاد" و شعرهای بیطاقت جاری میشوند. سرک میکشند به ناودان و کوه و راه. بهسراغ زاغ و ساز میروند. به تماشای پل و مزرعه! همنفس درد و راز میشوند، تا میرسند به: "یک خواب اطراف یک شاعر قدم میزد ترکیب شعرش را به هم میزد نزدیک شاعر آمد و لم داد آهسته روی پلک او افتاد شاعر به خوابآلودگان پیوست خوابید و پلک دفترش را بست" +همانگونه که در شعر آخر هم مشهود است، سطربندی به شیوهای خلاقانه انجام شدهاست. و تصویرها، دومین علت سرخوشیام شدند:)))
11
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.