یادداشت زاهده صالحان

باد، نه بادی
        داستانی لطیف درباره  پسربچه ای سیاه پوست به نام باد که در کودکی مادرش را از دست داده و از او جز چند آگهی تبلیغ کنسرت و تعدادی سنگ چیزی به یادگار باقی نمانده است. یادگاری‌هایی که باد آنها را سرنخی برای یافتن پدرش می‌داند.
او تصمیم به فرار از یتیم خانه گرفته و مسیر پر فراز و نشیبی را برای یافتن پدرش طی میکند.
نویسنده در طول این مسیر خواننده را با دوران رکود بزرگ آمریکا، وضعیت نابه‌سامان سیاه پوستان ، فقر و اعتصاب کارگران و...  آشنا میسازد.
      
24

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.