یادداشت زهرا منظمی مطلق

 مثل نهنگ نفس تازه می کنم
        هنوز کتاب نصف نشده بود که برای معرفیش له له میزدم.

هر روز فکر میکردم چی بگم که حق مطلب ادا بشه.

مثل نهنگ داستان زندگی است…

داستان رنج ها ، چالش ها ، رشد ها و انتخاب های خود خود ماست.

گمان نمیکنم مادری باشد که این کتاب را بخواند و با گوشه ای از اتفاقات آن همزاد پنداری نکند…

از اول کتاب خودم را همراه مستوره حس میکردم …

با دردهایش گریه کردم.

بهش حق دادم…

توبیخش کردم…

من ۴۰۰ صفحه با مستوره زندگی کردم. 

زندگی کردم و بزرگ شدم.

قدم به قدم همراه مستوره راه زندگی را پیدا کردم. و حتی نکاتی که بلد بودم را دوباره آموختم.

کتابم پرشده از هایلایت ها و خط هایی که کشیده ام. 

قسمت هایی که دوست دارم بارها و بارها برگردم و مرور کنم.


راستی به نظرم مثل نهنگ ، تلاش ناموفق سرکارعلیه در معرفی الگوی سوم زن مسلمان را سرانجام بخشید.

دلم میخواست میتونستم این کتاب رو به تک تک دوستام هدیه بدم. به همه ی اون هایی که تلاش میکنند کنار مادر بودن رشد کنند و قدمی هم برای جامعه بردارند…


و در نهايت چقدر به قلم نویسنده غبطه خوردم.

به شخصیت پردازی ها ، توصیف ها ، بالا و پایین ها ، زمان بندی گره ها و حتی گشودن ها…

انگار همه چیز به جا و به اندازه بود… مثل آب گوارایی که در برهوت نصیبت شود.
      
5

39

(0/1000)

نظرات

خیلی ممنونم از همراهیتون و اظهار نظرتون و دلگرمی
1

0

خواهش میکنم 
مدت خیلی زیادی بود که منتظر بودم کتاب وارد طاقچه بشه. خیلی خوشحالم که فراتر از انتظارم بود. 

0

چه زیبا نوشتید⁦❤️⁩

0

خیلی ممنونم 🤩
کتاب خیلی زیباتر از توصیف من بود😍

0

مشتاق شدم بخونمش
1

0

انشالله خوشتون بیاد😍 

0

سخن از زبان ما میگویید
 واقعا ماشاءالله به نویسنده

0

دقیقا نکاتی که گفتید شرح حال منم بود موقع خوندن این کتاب. 👌👏

0