یادداشت paku

paku

paku

1404/4/3

        سهراب میگه به قمصر رفتم و کار من نقاشی بود و کوه پیمایی... کاش کار من نوشتن بود و کوه پیمایی.
در باب این کتاب چه بنویسم؟ کاش میتونستم با سهراب کلمه بازی کنم. کاش همسایه سهراب می بودم. این دومین کتابیه که امسال کامل خوندم. و زیاد دوستش داشتم‌. هم حالمو بهتر کرد و هم فهمیدم چقدر روحم به جهان سبز سهراب نزدیکه.
در هم آمیختگی شاعرانه حواس.. طعم یک استحاله، هنوز در سفرم.

من سهراب رو در حد هشت کتاب میشناختم. و البته کمتر، چون هشت کتاب رو هم کامل نخوندم. میدونستم اهل کاشانه و نقاشی هایی هم کشیده که چندتاشونو اگر اشتباه نکنم تو کاخ موزه نیاوران دیده بودم. ولی اینجا فهمیدم بیشتر از شعر، مشغول به نقاشی بوده و احتمالا بیشتر از شاعر، خودش رو نقاش میدونه.

این کتاب یک جور تحول در شناخت من نسبت به شخصیت سهراب ایجاد کرد. بین نامه ها و یادداشت های شخصیش، پاره های شفافی از ذهن و روحش رو میشد به تماشا نشست. و چه موجود دلنشینی بود. و چقدر برام عزیزتر شد. جهان سهراب منو یاد کیارستمی نازنین می‌انداخت. جهان نازک و ظریفش. احساس میکردم قرابتی بیان دو هست.
 بین این نوشته ها، یک جور معصومیت، یک جور دست نخوردگی، یا تبلوری از "ناب" بودن در وجود سهراب میدم، و همین شوقم رو به فهم درونیاتش رو بیشتر میکرد.
دلم خواست این کتاب جلد دوم یا سومی هم داشته باشه‌. کاش میتونستم باز هم روح سهراب رو بشنوم.
      
80

15

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.