یادداشت نرگس خالقی

عاشقی به سبک ون گوگ
        ون‌گوگ نقاش بود. «عاشقی به سبک ون‌گوگ» اما روایت البرز است. البرز نقاش، که عاشقی پایش را به لانه‌ی سگ کشیده است. حالا وسط سگدانی نشسته و سگ پشت گوشش را لیس می‌زند. حالش بد است و به نازلی فکر می‌کند؛ به دختر اربابش که از او خواسته زاغ سیاه پدرش را چوب بزند.
کتاب را با جمع مبنایی‌ها و حلقه کتاب دهم خواندم. داستان با تعلیق خوبی شروع می‌شود. برای کشف رابطه‌ی البرز و نازلی خواننده را همراه می‌کند. اما توصیفات و فلش‌بک‌های داستان روند رسیدن به جواب را کند می‌کند. 
زمان حال داستان روزهای منتهی به انقلاب ۵۷ است. اما فلش‌بک‌ها از رضاخان و گاهی از مظفرالدین شاه هم سرچشمه می‌گیرد. 

کتاب را پیشنهاد می‌دهم؟! 
از اول، رابطه‌ام با کتاب یک حالت چگونگی بود. لذت می‌بردم و کلافه می‌شدم. این چگونگی تا پایان کتاب ماند و برای همین به امتیاز ۳ از ۵ رضایت می‌دهم.
 اگر از آن دسته کتاب‌خوان‌هایی هستید که از مسیر لذت می‌برید بخوانیدش. توصیفات و تصویرسازی‌های کتاب محشرند. نویسنده با هنرمندی حال خوب و بد شخصیت را زیرپوست خواننده جاری می‌کند. جایی از کتاب تهوع دور دلم پیچید، جایی چندشم شد و پوست مرغی شدم، جایی عشق ضربان قلبم را بالا برد و جایی تلخی تحقیر روزم را خراب کرد.
خلاصه که از آن کتاب‌هایی ست که بعضی صحنه‌هایش تا آخر عمر یادم می‌ماند.
اما اگر از آن‌هایی هستید که مقصد و هدف کتاب برای‌تان مهم است نه مسیر، سراغش نروید. حوصله تان سر می‌رود و همان وسط‌ها رهایش می‌کنید. 
راستی اگر ادب و نزاکت خط قرمزتان است هم  این کتاب گزینه‌ی خوبی برای‌تان نیست. نویسنده برای در آوردن لحن تیمسارهای زمان شاهی خط قرمزهای اخلاقی را گه گاه زیرپا می‌گذارد. 
      
21

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.