یادداشت ریحانهفلاح
1403/8/20
سالهای بنفش» نوشتهی ابراهیم حسن بیگی، رمانیست معما گونه و پر حادثه و سرشار از هیجانات ناب و پرنشاط. این کتاب، دومین کتابی است که از آقای حسن بیگی خواندم. کتاب قبلیای که از ایشان خواندم، «صوفی و چراغجادو» بود که مخاطبش نوجوان بود. هیچ ذهنیتی از قلم ایشان در کتابهای بزرگسال نداشتم. انتخاب این کتاب هم بدون برنامهریزی قبلی بود. وارد کتابفروشی شدم، بین قلسهها قدم برداشتم، به قفسهی اینور آبیها رسیدم، این کتاب را دیدم و پس از بررسی اولیه، پیامک کسر پول برایم آمد. :) داستان کتاب مربوط به سالهای پیش از انقلاب و دوران مبارزه با رژیم محمدرضا شاه است. برخلاف موضوعش، اصلا خشک نیست و روایت داستانگونهی تاریخ، کتاب را دوستداشتنیتر کرده است. موضوع خوبی دارد. فضاسازی بکر داستان و خلق زنجیر وار حوادث ریز و درشت از ابتدا تا پایان کتاب، چنان خواننده را به مطالعه وارمیدارد، که دست کشیدن از آن سخت است. البته روند داستان فقط تا چند فصل آخر اینگونه بود! این رمان در دو بخش روایت میشود. بخش اول داستانی آرام و پر آرامش است و بخش دوم، داستانی نا آرام و پر تلاطم. در کنار هم قرار دادن اینچند ویژگی، به داستان روح میبخشد و از خشکی موضوع دور میکند. تعداد شخصیتها زیاد بود وقتی مدتی از یک شخصیت خبری نبود، فراموش میشد و وارد کردن دوبارهی آن به روند داستان، خواننده را گیج میکرد. توصیفات خوبی بهکار رفته شد بود و نشاندهندهی تبحر نویسنده در نوشتن بود. تصویر روی جلد واقعا جذاب بود و به راحتی میتوانست از دلایل انتخاب آن کتاب باشد. اسم داستان اوایل گنگ و پیچیده بود. اما به مرور و با جلو رفتن داستان، قابل فهم شد. تنها نکته پایانش بود. جمعبندی و نتیجهگیری درستی نداشت و این باعث شد پنج ستارهی کامل را نگیرد. پن: بخشی از یادداشت، برگرفته از مطالب پشت کتاب است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.