یادداشت سید علی مرعشی

مالون می میرد
        "مالون می میرد"
مالون در اتاقی محبوس ‌شده و قرار است با توصیف جزئیات ملال آور  از احساسات صفرایی اش یا مخاطب را تا دم مرگ با خود بکشاند یا نمونه ای مینیاتوری از زندگی پیش از مرگ و خاطراتی که بجا می گذاریم را بازگو کند.

ساموئل بکت به قولش عمل می کند و سعی می کند در آخرین زمان های باقی مانده برای نویسنده داستان او را با داستان‌هایی فارغ از جست و گریز و نشیب و فراز های معمول مشغول کند و به بازی های مرسوم روزمره وا دارد تا از این منظر مفهوم"گذران عمر و زندگی" و طومار سوالات بی پاسخ و احساسات غریب درمیان تارو پود این لحظات عیان شود.

احتضار اگر وصف فرد شود خو گرفتن و درک کردن آن دشوار نیست اما در "مالون می میرد" جهان بیرونی او محتضر است و یا حداقل ساموئل بکت احتضار او را با پدیدارهای برون پی می گیرد. به همین خاطر توضیحات مفصل او از تمام آنچه در اطرافش می گذرد و طرح های داستانی که به ذهنش می آید و گاهی با واقعیت ممزوج می شود کار را برای خواننده مبتدی چو منی دشوار می کند.

تجربه به من ثابت کرده داستان هایی که تک گویی های نویسنده و رفت و برگشت های ذهنی او چندین صفحه به طول می انجامد طرفداران چندانی نخواهد یافت. این داستان نیز احتمالا به همان سرنوشت محتوم مبتلا خواهد شد.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.