یادداشت امیر ابراهیمی
1401/3/10
حتما ترجمهی دیگر این کتاب را خواهم خواند، قسمت مفیدی که فصل آخر برای من داشت این بود که «به روشنفکری که مدعی است فقط برای خود، یا آموزش محض، و یا فقط بخاطر علم مجرد مینویسد، نه میشود و نه باید باور داشت» حالا باید تلاش کنم برای اینکه میدانم توانایی بازی کردن نقش روشنفکر را ندارم و پذیرفتن مسئولیت آن سخت و پیچیده است حداقل موجودی سیاسی و گیتی باور باشم، سعید خودش، اینکه چه کسانی توانایی بازی کردن نقش روشنفکر را دارند و اگر ندارند خواندن این مطالب چه کارکردی دارد و اینکه کار روشنفکری باید ویژگی جهانشمولی داشته باشد را درنظر داشته و توضیح داده است آنطور که من فهمیدم به طور خلاصه روشنفکر باید آنطور که قدرتها میخواهند نباشند و مواظب به خدمت خدایان همواره ناکامِ این دین یا آن دین رفتن باشند و همواره یک طرف را شیطان و یک طرف را فرشتهی خیررسان نبینند و تاریخی و پیوسته و پیچیدهتر بیاندیشند؛ سعید کمک میکند آنها که وفاداریشان موکول به حمایت و پشتیباتی این و آن است و سنگ محک و ترازوی اندیشهشان کیسهی پول را بشناسیم و منفعتهای آماتور بودن را بهتر ببینم البته خود سعید این موارد را با مثالهای مختلف و جزییات بیشتر صیقل داده است یک مقدار سرشاخ شدن با قسمتهای تاریخی و فکری این کتاب سخت بود ولی کلیتی را میشد بعد از چند فصل با محور نقش، تعریف و ویژگیهای روشنفکر حدس زد و فهمید که بهترین قسمتش هم روشنفکر در تبعید و همیشه در معرض طرد و طعنه و بیتفاوتی هست که زندگی دشواری دارد و قسمتهای مربوط به تکرشتهکاری و روشنفکران حرفهای و آماتور باید در مورد جبر تاریخ و تاریخی بودن چیزها بیشتر بخونم خیلی دلم میخواد بدونم اسم آن فرد ایرانی در فصل آخر کتاب چی بود؟ خودم به یاد احسان نراقی افتادم ولی هنوز شک دارم...
5
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.