یادداشت علیرضا فراهانی

        این‌گونه می‌نویسم که این کتاب و کتاب شوکران اصلاح، دفاعیات عبدالله‌ نوری را تقریبا هم‌زمان خواندم و آن‌ روز‌ها از جهت کنجکاوی و جست‌وجوگری حال بهتری نسبت به امروز داشتم اما حقیقتا خواندن این دو کتاب حسی دوگانه از لذت فهمیدن و دانستن و غمبارگی سیاسی دردناکی برایم داشت.

این اثر، که به کوشش زهرا رودی (کدیور) گردآوری شده و در سال ۱۳۷۸ توسط نشر نی منتشر شد، مجموعه‌ای است از دفاعیات کدیور در دادگاه ویژه روحانیت، همراه با متن سخنرانی‌ها و مقالات او که به محاکمه‌اش در سال ۱۳۷۷ منجر شدند.

با ۲۴۸ صفحه و پنج چاپ تا سال ۱۳۷۹، این کتاب نه‌تنها سندی تاریخی از یک دوره پرتلاطم، بلکه آیینه‌ای است که شجاعت، صداقت و پایبندی یک اندیشمند به حقیقت را بازمی‌تاباند. 

بهای آزادی، چنان‌که از نامش پیداست، روایتی است از بهایی که کدیور برای دفاع از آزادی بیان و اندیشه پرداخت: هجده ماه زندان.
با این کتاب، گویی محسن کدیور دست خواننده را می‌گیرد و با صمیمیتی دردمندانه اما با افتخار، او را به قلب یک مبارزه فکری و اخلاقی می‌برد.

سندی از شجاعتی ممدوح و با افتخار

بهای آزادی مجموعه‌ای است که دفاعیات کدیور در دادگاه ویژه روحانیت، متن کیفرخواست، و برخی از نوشته‌ها و سخنرانی‌های او را در بر می‌گیرد.

این کتاب، که به دلیل محتوای حساسش در فهرست کتب ممنوعه سال ۱۳۹۰ قرار گرفت، روایتی دست‌اول از محاکمه‌ای است که به اتهام‌هایی چون «نشر اکاذیب»، «تشویش اذهان عمومی» و «تبلیغ علیه نظام» شکل گرفت.

سخنرانی کدیور در اصفهان و مقالاتش در روزنامه‌های اصلاح‌طلب، به‌ویژه نقد او به قتل‌های زنجیره‌ای و دفاعش از حرمت شرعی جان انسان‌ها، جرقه‌های این محاکمه بودند. 

کتاب همچنین شامل چهار نامه تکمیلی است که در سال ۱۳۹۳ منتشر شدند و تتمه‌ای بر دفاعیات او به شمار می‌روند.

ساختار کتاب ساده اما تأثیرگذار است: از کیفرخواست آغاز می‌شود، با دفاعیات کدیور ادامه می‌یابد و با متون مرتبط، مانند سخنرانی‌ها و مقالات، کامل می‌شود.
این ساختار، خواننده را نه‌تنها با استدلال‌های حقوقی و فقهی کدیور، بلکه با روحیه‌ای آشنا می‌کند که در برابر اتهامات، نه‌تنها عقب نمی‌نشیند، بلکه با شجاعت از حقیقت و عدالت دفاع می‌کند.

بهای آزادی سندی است از یک دوره تاریخی که در آن، گفتن حقیقت بهایی سنگین داشت.

استدلالی در دفاع از آزادی

از منظر علمی، بهای آزادی اثری است که قدرت استدلال کدیور را در مقام یک فقیه و متکلم به نمایش می‌گذارد. او در دفاعیاتش، با تکیه بر مبانی فقهی و اصولی، اتهامات را یکی‌یکی پاسخ می‌دهد. برای مثال، در برابر اتهام «تبلیغ علیه نظام»، کدیور استدلال می‌کند که نقد او نه علیه اصل نظام، بلکه علیه انحرافاتی مانند قتل‌های زنجیره‌ای بوده که به نام دین انجام شده‌اند.

او با ارجاع به قرآن و سنت، نشان می‌دهد که دفاع از جان انسان‌ها و محکومیت ترور، نه‌تنها با اسلام سازگار است، بلکه وظیفه‌ای دینی است.

محسن کدیور در نقد مجازات‌هایی مانند اعدام برای ارتداد ملی، که در کیفرخواست به او نسبت داده شده بود، با دقت فقهی استدلال می‌کند که در فقه شیعه، ارتداد ملی (کسی که از اسلام به دین دیگری بازگردد) ابتدائاً مجازات اعدام ندارد. او با بررسی متون فقهی، از جمله آرای فقهایی مانند شیخ انصاری، نشان می‌دهد که چنین مجازاتی فاقد مستند معتبر شرعی است. این تحلیل، نه‌تنها دفاع حقوقی کدیور را تقویت می‌کند، بلکه نشان‌دهنده عمق دانش فقهی او و تعهدش به اجتهاد پویاست.

یکی از نکات برجسته علمی کتاب، نقد کدیور به خلاصه شدن دین در فقه و ظواهر دینی است. او در صفحه ۱۵۳ کتاب می‌نویسد: «متأسفانه از آفات یک جامعه دینی که دین را در فقه خلاصه کرده... به جای تقویت وجدان دینی جامعه به رشد ظواهر دینی پرداخته است.» این نقد، که ریشه در تأملات کلامی و فلسفی او دارد، نشان می‌دهد که کدیور به دنبال دینی است که اخلاق و وجدان را بر ظواهر اولویت دهد.

آزادی و کرامت انسانی

از منظر فلسفی، بهای آزادی تأملی است عمیق درباره آزادی بیان، کرامت انسانی و نسبت دین با قدرت. کدیور در دفاعیاتش، با تکیه بر آیاتی مانند «لا إکراه فی الدین» (بقره: ۲۵۶)، استدلال می‌کند که اجبار در دین و عقیده با روح اسلام ناسازگار است. او معتقد است که آزادی بیان، به‌ویژه نقد علمی و غیرتوهین‌آمیز باورهای دینی، نه‌تنها حق، بلکه لازمه پویایی یک جامعه دینی است. این دیدگاه، کدیور را در برابر خوانش‌های سنتی از دین قرار می‌دهد که هرگونه نقد را اهانت تلقی می‌کنند.

کدیور همچنین به مفهوم کرامت انسانی می‌پردازد. او در نقد قتل‌های زنجیره‌ای، که به اتهام ارتداد یا مخالفت با نظام انجام شدند، استدلال می‌کند که هیچ انسانی را نمی‌توان به صرف عقیده‌اش از حق حیات محروم کرد.

این موضع، که ریشه در فلسفه حقوق بشر و اخلاق اسلامی دارد، پرسش‌های فلسفی مهمی را مطرح می‌کند: آیا حکومتی که آزادی بیان و حق حیات را محدود می‌کند، می‌تواند مدعی عدالت باشد؟ آیا دین می‌تواند ابزاری برای سرکوب مخالفان باشد؟ کدیور با پاسخ منفی به این پرسش‌ها، به دفاع از نظامی می‌پردازد که در آن، دین و آزادی نه‌تنها ناسازگار نیستند، بلکه مکمل یکدیگرند.

روایتی از قلب یک مبارز

آنچه بهای آزادی را از یک مجموعه حقوقی یا فقهی متمایز می‌کند، لحن صمیمی و انسانی کدیور است. او در دفاعیاتش، گویی با خواننده گفت‌وگویی رو در رو دارد؛ نه از جایگاه یک متهم، بلکه به‌عنوان یک معلم که می‌خواهد حقیقت را روشن کند.

قلم او، با وجود استدلال‌های سنگین فقهی، جذاب و زنده است. برای مثال، هنگامی که از ریا و تظاهر در جامعه دینی سخن می‌گوید، با زبانی پر احساس هشدار می‌دهد که چنین آفاتی، دین را از درون تهی می‌کنند. این لحن، خواننده را به تأمل وامی‌دارد و او را با مردی آشنا می‌کند که حتی در برابر دادگاه، از حقیقت کوتاه نمی‌آید.

طوفانی در فضای اندیشه

بهای آزادی از زمان انتشارش بحث‌های فراوانی برانگیخت. محمدرضا بندرچی، در نقدی در روزنامه رسالت (شهریور ۱۳۷۹)، کدیور را متهم کرد که با سخنانش به ظواهر دینی لطمه زده است.

برخی دیگر، مانند منتقدان سنتی، او را به تضعیف نظام متهم کردند. بااین‌حال، کدیور این نقدها را نشانه‌ای از تأثیر عمیق کتاب می‌داند و در پاسخ، بر حق نقد و آزادی بیان تأکید می‌کند. قرار گرفتن کتاب در فهرست کتب ممنوعه سال ۱۳۹۰، گواهی بر این است که بهای آزادی نه‌تنها یک اثر فکری، بلکه چالشی برای ساختارهای قدرت بود.

بهای آزادی بیش از یک مجموعه دفاعیات، روایتی است از شجاعت یک اندیشمند که برای حقیقت و آزادی بهای سنگینی پرداخت. کدیور با این کتاب، ما را به پرسش‌هایی بزرگ دعوت می‌کند: بهای آزادی چیست؟ آیا دین می‌تواند با آزادی و عدالت هم‌ساز شود؟

با خواندن کتاب بهای آزادی، گویی در کنار محسن کدیور ایستاده‌اید؛ او با لبخندی آرام و قلبی پر هیجان، شما را به مبارزه برای ایجاد فضای سیاسی عادلانه‌ای دعوت می‌کند.
      
5

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.