یادداشت مهلا
1404/5/22
امروز «افسانه آفرینش» صادق هدایت رو خوندم. کوتاه بود، ساده بود، اما یه حس عجیب و عمیق داشت که هنوز باهام مونده. شنیده بودم شاید شروعش برای هدایت مناسب نباشه، ولی دلم خواست خودم امتحانش کنم. به نظرم میشه باهاش شروع کرد ولی برای همه شروع خوبی نیست. یه جمله هست که هنوز توی ذهنم تکرار میشه: "شماها در بهشت هم راضی نبودید. اینجا هم راضی نیستید. هیچوقت راضی نخواهید بود." واقعا درست بود. انگار همه نارضایتیها و حسهای آدم توی یه خط خلاصه شده بود. این اولین نمایشنامهای بود که خوندم و فهمیدم چقدر از خوندن نمایشنامه لذت میبرم. کاش زودتر این علاقهمو میفهمیدم، مخصوصا تو دوران مدرسه. هنوز هیچ چیز از اجراش نمیدونم و حتی تئاتر نرفتم، اما این متن خودش یه جور تجربهی عجیب و متفاوت بود. شخصیتها و حرفهاشون، حسها و ترسهاشون، همه واقعی و زنده بودن. این کتاب باعث شد یه حس کنجکاوی عجیب توی من شکل بگیره. حس کردم یه دنیای تازه پیدا کردم که میخوام بیشتر توش باشم، بیشتر ببینم، بیشتر تجربه کنم. کوتاه بود، ولی برای من شروع یه مسیر تازه بود، و همین حس به تنهایی خیلی ارزشمنده.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.