یادداشت فاطمه محبی

الی الحبیب: سرمشق هایی برای حبیب شدن
        شاید حدود ۴-۵ سال است که میان کتاب‌های کتاب‌خانه‌ام نشسته؛ اما باید وقت خواندنش می‌رسید، جرقه‌ی مطالعه‌اش را او زد، وقتی از حسرتش به جناب حبیب می‌گفت...
کتاب سعی دارد در قالب عناوین و بخش‌های مختلف، حبیب را بشناساند‌. (حبیب فقیه، حبیب تشکیلاتی، حبیب رفاقت، حبیب قرآنی، حبیب ولی و...)
حبیبی که میان اصحاب، ویژگی‌های خاصی دارد؛ او یکی از آن دو نفری است که امام (ع) شخصا برایش نامه می‌نویسند و او را به‌همراهی دعوت می‌کند... "من الحسین ابن علی بن ابی طالب الی الرجل الفقیه حبیب ابن مظاهر..."؛ شخصیتی که در کربلا یک "شخص" نبود، که یک "نقش" بود، و نبودش تعبیر "انکسار" را از جانب امام (ع)‌ در مقاتل به‌همراه دارد. اویی که امروز محل دفنش هم جدای از بقیه‌ی شهدا، بالای سر حضرت است‌.
پیرمردی حدودا هشتاد ساله، که با خستگی‌ناپذیری، آن‌طور که توانست پای حسین (ع) ایستاد و عاقبت به‌خیر شد، آن‌ هم چه‌ عاقبت به‌خیر شدنی! 
کتاب سعی کرده بود، عملا و ناظر به امروز، و با توجه به حبیب توضیح دهد که در هر کدام از ابعاد، ما چه‌چیز هایی را امروز باید در نظر بگیریم؛ 
با توجه به‌کوتاهی اشاره‌ها و تعدد موضوعات، نمی‌دانم چقدر در این بعد موفق باشد، 
اما از باب تلنگر، 
و ایجاد شوق و رغبت، 
و غبطه، 
از نظر گذراندن نکات زندگی فردی که امام به او می‌گوید "لله درُّك يا حبيب، لقد كنت فاضلاً تختمُ القرآنَ في ليلةٍ واحدة"، نقطه‌ی روشنی است، من دوستش داشتم.
      
20

4

(0/1000)

نظرات

چقدر قشنگ نوشتی فاطمه جان👌❤️

0