یادداشت eledah
1404/3/10
ایدهٔ اصلی کتاب این است که نگاه بدبینانهٔ آدام اسمیت به نیروی کار، دنیایی را ساخته که در آن کار کردن فعالیتی خلاف ذات انسان تعریف میشود و حتماً باید انگیزانندهای بیرونی مثل حقوق یا پاداش در کار باشد که انسانها راضی به کار بشوند. این نگاه با مدیریت علمی تیلور به اوج خودش میرسد که در آن اصل کار به تعدادی کار بیمعنی شکسته میشود که هیچ انگیزانندهای جز حقوق یا پاداش باقی نماند. ادعای کتاب این است که حرف اسمیت، یک پیشگویی خودانجام (Self-fulfilling prophecy) است که اگر آن را فرض بگیریم، بالاخره اتفاق میافتد. اگر کارگران را تنبل فرض کنیم، مثل تنبلها با آنها برخورد میکنیم و شاخص میگذاریم. و آنها نیز چارهای ندارند جز اینکه مثل تنبلها رفتار کنند. کتاب تلاش میکند تا این فرض اولیه را تغییر دهد. کتاب مثالهایی از افرادی میآورد که در حوزههای مختلف رسالتی برای خودشان برگزیدهاند و در کار خود میدرخشند؛ بدون اینکه مشوقی از بیرون دریافت کرده باشند. حتی مثالهایی میآورد که تعیین مشوق مالی برای چنین افرادی باعث کاهش عملکرد شده است. در زمانهای که ایدئولوژی اسمیت مثل هوا طوری با فکر ما عجین شده که اصلاً متوجه حضورش نمیشویم، کتابهایی مثل «چرا کار میکنیم» حکم نفس تازهای را دارند که جور دیگری نگاه به مقولهٔ کار را به ما نشان میدهند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.