یادداشت ملیکا خوش‌نژاد

دایی وانیا
        من «دایی وانیا» را نسبت به «ایوانف» همچنان کمتر دوست داشتم، اما با آن بیشتر ارتباط برقرار می‌کردم و روایتش برایم ملموس‌تر و واقع‌پذیرتر بود. در «دایی وانیا» رگه‌های ناتورالیستی چخوف خیلی پررنگ‌اند و جبرگرایی سنگین‌تر از هر ملالی بر فضای نمایشنامه حکمرانی می‌کند. شاید برای همین خواندنش اذیتم می‌کرد و در عین حال خوشایندم بود چون خیلی شبیه همین کثافت روزانه‌ای بود که زندگی‌اش می‌کنیم. شخصیت وانیا و سونیا بیش از همه گرفتار این رنج بودند و ملالی که در تمامی آثار چخوف ریشه دوانده در «دایی وانیا» انگار بوی گند گرفته بود. شخصیت‌ها هم نسبت به دو نمایشنامه‌ی قبلی ابله‌تر و ابزوردتر شده بودند و همه‌چیز از معنا تهی‌تر.
      
1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.