یادداشت نعیمک
1403/12/25
این اولین کتابی است که به طور واقعی دربارۀ مدرسهداری حرف میزند. یعنی به معنی واقعی کلمه برای اولین بار جواب سوال «چیکار میکنید» را میدهد. برعکس کتابهای دیگر که بیشتر از نطر سیاستی و اخلاقی ایدههایشان را توضیح میدهند اینجا با روند اجرایی مسائل آشنا میشویم. مسئله یا گره را توضیح میدهد و بعد راهحلی که برای آن پیدا شده است را قدم به قدم میبینیم. از این منظر بسیار کتاب ارزشمندی است. با اینکه سالها از این مدرسه میگذرد بعضی از کارها خیلی تازه است و حتی برخی از آنها در مدارس اجرا نمیشود و بهش فکر نمیشود. مشخصاً مسئولین مدرسه دغدغهمند بودند و تلاش کردند مدرسه به سمتی برود که دانشآموز در آن دیده بشود. آن هم در دورانی که رسانه و مطلب تقریباً صفر بوده و کشف ایدهها کار خیلی سختی بوده. به عنوان یک معلم غبطهبرانگیز است که چنین سازمانی وجود داشته و مثل خیلی از جاهای دیگر بعد از انقلاب خراب شده است. اما با یک چیز راحت نبودم و آن ایدهای است که در ذهن گردانندگان بوده و آن همان حرف همیشگی «بهدردبخور» بودن است. تمام مسائل را تقسیم به دردبخور و بهدردنخور میکردند و این شکلی مدرسه و سیاستها را میچیدند. در خود کتاب «تنتن» در دستۀ کتابهایی بوده که بهدردنخور بوده یا سرگرمی زمانی خوب بوده که از آن بشود استفاده کرد و وقت تلفکنی نباشد. چیز عجیبی نیست در آن دوره اما اینکه هنوز چنین ایدهای وجود دارد خیلی ناراحتکننده است. از طرف دیگر مدرسه برای طبقۀ متوسط طراحی شده بود یا کسانی که به دستشان میرسد. خیلی از جاها ایدههایی از طرف سیستم مرکزی مطرح میشده که با آن مخالف میکردند و حق هم داشتند اما از طرفی این ایدهها تلاشی بوده برای آموزش برابر. اینکه چقدر این امکان انجام شده را نمیدانم اما نادیده گرفتن آموزش برای همه در کتاب مشخص است. البته خیلی خیلی خیلی طبیعی است چون آنها میدانستند مدرسه را برای چه کسانی ساختند. اتفاقاً اینجا میخواهم به نکته اشاره کنم که مدارس غیرانتفاعی امروزی که قرار است آموزش بیشتر و بهتری بدهند تقریباً این کار را نمیکنند و مدرسۀ مهران توانست چنین کاری کند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.