یادداشت هلیا نوروزی
1404/6/31 - 11:25
میخواهم رویای سیبها را بخوابم پا پس بکشم از همهمهی گورستانها. میخواهم رویای کودکی را بخوابم که روی آبهای آزاد قلباش را تکهتکه میکرد. نمیخواهم دوباره بشنوم که مردهها خونریزی ندارند، که دهانهای پوسیده هنوز تشنه آب هستند. میخواهم نه از شکنجه علف چیزی بدانم نه از ماه که دهانِ افعی دارد. میخواهم کمی بخوابم، کمی، دقیقهای، قرنی اما همه بدانند که من نمردهام، که هنوز لبهایم طلا دارد که من سایهی گستردهی اشکهایم هستم. - به یاد فدریکو گارسیا لورکا.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.