یادداشت مهدی لطف‌آبادی

خانم دالاوی
        این اولین رمان سیلان ذهنی نبود که خوندم و آخرینش هم نخواهد بود، اما یکی از سخت‌ترین اون‌ها بود. رمان به شدت در برابر خوانده شدن مقاومت می‌کنه و اغلب مجبور می‌شدم بخش‌هایی رو چندباره بخونم تا بتونم درکش کنم و با این حال مطمئنم بخش‌هایی از رمان رو به خاطر عدم تمرکزی که خود متن باعثش می‌شده از دست دادم! 
خانم دالووی بیشتر شبیه یک نقاشیه؛ یک کلاژ از زندگی کلاریسا دالووی که در پس‌زمینه‌اش لندن به چشم میاد... به همین خاطره که حس می‌کنم خواننده انگلیسی‌زبان (نه کسی که انگلیسی می‌تونه حرف بزنه، بلکه کسی که در فرهنگ انگلیسی بزرگ شده)، به خصوص ساکنین بریتانیا و در صدرشون لندن، بیشتر از این رمان لذت خواهند برد و اون رو درک خواهند کرد. 
من ترجمه‌ی خانم خجسته کیهان رو از انتشارات نگاه خوندم و امیدوارم کس دیگه‌ای این اشتباه رو نکنه. جدای از ترجمه‌ی بد، که طبق ریویوی دوستان گویا ترجمه‌ی خانم طاهری هم چنان دلچسب نیست، در زبان فارسی هم پر از اشکاله! بعضی اسامی شخصیت‌ها دوجور نوشته شده (لوکرسیا/لوکرزیا یا پیتر/پی‌تر)، اشتباهات املایی عجیبی داره (باغ محسور به جای باغ محصور و یا وحله به جای وهله) و همچنین پره از اشتباهات تایپی! اشتباهات املایی و نگارشی برای یک کتاب ادبی اصلاً جالب نیست. اشتباهات تایپی هم برای یک کتابی که چندین نوبت چاپ شده چیز قابل پذیرشی نیست... یا خود اهالی انتشارات نگاه هیچوقت این کتاب رو نخوندند که متوجه اشتباهات بشن، یا اینکه از خرج کردن برای حروفچینی دوباره و گذروندن مراحل چاپ می‌ترسند! به هر حال این اشتباهات باید پیش از چاپ اول توسط ویراستار اصلاح می‌شد و تکرار اون‌ها بعد از پنج! نوبت چاپ اصلاً جالب نبود.
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.