یادداشت آزفنداک

آزفنداک

آزفنداک

1403/11/25

        جلد چهارم از مجموعه جک ریچر 
به نام « آخرین مهمان »
اثری از لی چایلد 
داستان روایتگر زنانی است که قربانیان یک قاتل منظم و باهوش هستند که هیچ اثری از شواهد ، زخم های کشنده ، نشانه هایی از درگیری و یا سرنخی برای انگیزه ظاهری از خود به جا نمی گذارد. این جنایات واقعا جنایات کامل و بی نقصی هستند. در واقع ، فقط یک چیز وجود دارد که قربانیان را به هم مرتبط می کند.همه ی این زنان جک ریچر را می شناختند.

(⭕️اگر کتاب را مطالعه نکردید اسپویلر هارو باز نکنین!)

با تجربه ای که از کتاب یک شلیک داشتم حدس میزدم نباید کسی رو کامل سفید کنم ولی واقعیتش ذره ای حدس نمیزدم که قاتل اصلی می‌تونه اون فرد باشه😂 یا سناریو قتل به چه شکل هست که اینقدر تمیز درمیاد.
از ابتدا برای من طرز قتل نقطه مبهمی بود که وقتی به اواخر کتاب رسیدم فقط می‌تونستم به یک چیز اقرار کنم ، چیزی جز این دلایل نمیتونست قانع کننده باشه!
دلایل اتصال اشخاص به موقعیت ها زیاد محکم نبودند. مثلا چرا ریچر قبول کرد کمک کنه ، چرا ایده ای را اجرا کرد که میدونست نتیجه خوبی به دست نمیاره و...
دومین کتاب از مجموعه بود که خوندم و می‌توانم بگم در این داستان جک مشاوری خوب بود تا یک شخص بسیار باهوش.
روابط ریچر در این کتاب زیاد به چشم میومد و شاهد احساسات ریچر بودیم.
متفاوت بودن فضا ، باعث شد کمی گیج بشم ولی هیجان کار زیاد بود و ترغیب میکرد که هرچه زودتر به پایان برسونم!
درک نمی‌کردم چرا اون شخص خیلی باهوش هم داره گول میخوره😔😂
شخصیت پردازی و فضاسازی قوی بود . توصیفات اینقدر خوب هستند که بتوانید با استفاده از آن ،صحنه را متصور شوید .
زاویه دید ثابت نیست و از جوانب مختلف به داستان نگاه می‌شود و اینگونه تجسم بهتری را به ارمغان می آورد.
یه جاییش برای من منطقی نبود که امیدوارم هرکسی که خونده این قسمت رو توضیح بده برای بنده👇...
چطور وقتی هنوز قاتل نرفته بود خونه طرف و زنگ زد بهش، او بدون دانستن دلیل کارها ، تک تک حرف هاش رو گوش کرد؟ اون موقع که هیپنوتیزم نبود....حتی موقعی هم که توی خونه اش دیدش سورپرایز نشد! چه موقع اونهارو هیپنوتیزم میکرده؟


امتیاز من به این کتاب : 
۴ از ۵

#مجموعه_جک_ریچر 
#آخرینـمهمان 
#دیدگاه
      
2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.