یادداشت علیرضا فتاح
1402/10/21
استاد کریم محمود حقیقی، از اساتید اخلاق و عرفان شیراز و از شاگردان آیت الله نجابت و میرزا جواد انصاری همدانی. کتاب را به شیوۀ آن جماعت، با نثری ادبی و مملو از اشعار فارسی، در تذکر و آموزش نکات عرفانی نوشته است. نثر جامانده از دورانی در گذشته و البته روان، اما به هر حال موجد فاصله. * بچه که بودم، حوالی سنین دبستان گمانم، پدر و مادرم -که حالا تازه یادم افتاده انگار آنها هم سیری در جستجوی حقیقت داشته اند- پامنبری جلسات هفتگی استاد حقیقی بودند. آنجا من پیرمردی را میدیدم که زیر درخت نارنجی حرف میزد و مردها و زنها که نشسته بودند و گوش میکردند و من با یکی دو بچه دیگر اینور و آنور میدویدیم و یادم هم هست که یک بار آنقدر دویدیم که پیرمرد گفت: «این بچه ها را بنشانید». پدرم -ابوالمشاغل- حتی مدتی دست به کارگردانی مجموعه ای تلویزیونی از سخنرانیهای کوتاه اختصاصی استاد زد که مثل همه کارهای دیگرش، نصفه کاره ماند و تنها میز کوچک فلزی دکورش، تا سالها در خانه مان ماند. غیر از اینها از او چند جلد کتاب تزکی، تخلی، تحلی و تجلی در کمدهای خانه، یادگار دوران ارادت پدر و مادر به او بود. همین. * کتاب را به شیوه این روزها، شنیدم، نخواندم. اتفاقی توی اینترنت دیدمش و همه آن خاطرات یادم افتاد. در روزهایی که سخت دور از آن فضا بودم و البته سخت مشتاق که حوصله ای بیابم برای ارتباط با آن. آدم خیلی وقتها که از چیزی بسیار دور است، باید تنها خودش را در آن بیندازد. عموما دیگر آن فاصله از بین میرود. من هم که همیشه همین عادت را دارم، پس شروع کردم به شنیدنش. * "صفیر عرش" کتابی است از گزیده هایی از نوشته های استاد . انگار موسسه ای در قم صوتی اش کرده اند و خیلی هم خوب! آغاز و پایان هر بخش، چند دقیقه ای از حرفهای استاد با صدای خودش، و میان اکثرشان، یکی دو آواز خیلی خوب و متناسب. یعنی اصلا هر بخش را با این دو قسمت افزوده، عالی کرده اند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.