یادداشت محمدحسین راه نورد
2 روز پیش
قشنگ بود واقعا یه کار تک جلدی فانتزی خوب. داستان یهکم طول کشید تا روی دور بیفته و فکر میکنم قسمتی از دلیلش برای این بود که شخصیتها اونقدری که من دوست داشتم بهشون پرداخته نشده بود اما درنهایت به شدت بهتر شد. توی این دنیا جادو خطرناکه و افرادی که جادو در وجودشونه بدون کمک، میتونن آسیبهای بزرگی بزنن؛ فقط یه مکان برای جادو امنه و اون هم «هتل مگنیفیکه». هتلی که هر شب، موقع نیمهشب به شهرهای مختلفی میاد. مهمانان هتل هزینه زیادی برای اقامت در اونجا میکنن ولی هنگام ورود میپذیرند که تمامی جزییات مربوط به هتل رو هنگام خروجشون از یاد ببرن و فقط با احساس لذت از هتل خارج بشن. جنی و خواهر کوچیکش زورسا دارن توی شهر کوچیکشون به سختی زندگی میکنند که هتل به شهرشون میاد و اونها شغلی رو میپذیرن که سرنوشت هردوشون رو تغییر میده. تمام جادوی هتل اون چیزی که بهنظر میرسه نیست و جنی میفهمه اون چیزی نیست که همیشه آرزوش رو داشته...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.