یادداشت Haniyeh
1403/3/23
3.8
39
داستان یک روح غمگین به اسم "اس جی" به تصویر کشیده شده. اون تنهاست و همیشه اضطراب کارهایی که انجام نشده رو داره. اعتماد به نفسش پایینه و فکر میکنه بهترین کار اینه که به درسش برسه یا فقط بگیره بخوابه. تا اینکه خبر یه مهمونی بهش میرسه. بعد از کلی کلنجار رفتن با خودش بالاخره راضی میشه بره و چالش حاضر شدن در یک مهمانی اونم در حالیکه نگرانه آیا با بقیه حرفی داره یا نه رو میپذیره. خوب بود ولی معمولی. ظاهرا ادامه داره اما قضیه اینجاست که بنظرم یکم زیادی کشدار بود. شاید از عمد، برای اینکه بشه جلد بعدی داشته باشه. برای من اینجوری بود که "آره، منم همینطور"، ولی وقتی تموم شد گفتم خب که چی؟ همه اینارو خوندیم که چی؟ ظاهرا میخواست اینو بگه: فقط شما نیستید. بقیه هم مثل شما گاهی تنها میشن، گاهی حالشون خوب نیست و...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.