یادداشت زهرا کریمی

دروازه خورشید
         این کتاب  وصف روزهایی از تاریخ فلسطینه از زبان مردمش. 

تو کل کتاب یک نفر به نام دکتر خلیل داره با یک نفر دیگه به نام یونس حرف می‌زنه، یونسی که به حالت کما روی تخت بیمارستانِ اردوگاه افتاده. پس عملا دکتر خلیل متکلم وحده ست. خوندن کتابی که متکلم وحده داشته باشه برای من سخته حالا این متکلم وحده بخواد از فلسطین بگه، از آوارگی مردم از سال ۱۹۴۸ به بعد، از شتیلا و از زندگی در اردوگاه‌ها همه چیز خیلی سخت‌تر میشه. حتی راوی یک خط داستانی رو پی نمی‌گیره تا تاریخ فلسطین رو از اول تا آخر بگه. گاهی از زن و زندگی یونس میگه، یکباره از زندگی خودش اتفاقاتی رو تعریف می‌کنه و شاید وسطش از اتفاقات دو هفته پیش بگه. می‌خواستم حتما کتاب رو بخونم پس سعی کردم خیلی صبور باشم و هر چقدر تحمل داشتم می‌خوندم، تحمل خوندن عذاب و رنج مردم فلسطین...

دو تا ترجمه از کتاب هست. ترجمه‌ی خانم قندیل‌زاده روان بود. پاورقی‌های خوبی هم نوشته بودن.
      
5

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.