آخه چقدر یه بشر میتونه زیبا و زجرآور گند و کثافت و زخمای نامرئی ولی کاریِ آدمیزادو بیاره جلو چشماش:))))))
تجربه خوندن این نمایشنامه دقیقا برام مثل توصیفاتی بود که موراکامی تو کافکا در کرانه موقع تشریح گربهها میگفت
زجر میکشیدم ولی نمیتونستم چشم از سطور بردارم :)