یادداشت جواد پزشکی
1403/9/13
یه جورایی غیرقابل پیشبینی تموم شد، منتظر بودم شخص اصلی بالاخره عبرت بگیره... ولی این آدمی زاد عجیب گاهی مجنون میشود قمارباز حکایت انسانهایی است که در زندگی و در راه یافتن چیزهای به ظاهر باارزش، دارایی های واقعاً ارزشمند خود را فدا میکنند. روی دیگر این رمان تلنگری در پس پرده برای یادآوری گذر گاهی بی حاصل عمر هستش، مثلا جایی که شخص انگلیسی به راوی میگه "قول میدم 10 سال دیگه، باز هم تو رو تو این حال ببینم". داستایوفسکی عجیب روان آدم رو عریان میکنه، جایی فراسوی تصور و با سادگی محض، نقاط ضعف خفتبار بشریت رو نشون میده... در کل درباره کتاب باید بگم که دربرگیرنده یادداشتهای یک معلم سرخانه هستش، روایتی رمان گونه از افرادی با تفکرات مختلف که در برههای از زمان در کنار یکدیگر و یک کازینوی قمار زندگی میکنن، داستایوفسکی با ظرافت خاصی قمار رو علاوه بر جنبه مادی، به جنبی روانی و زندگانی این آدم ها وارد میکنه و اندرکنش اونها در مواجه با حوادث رو از زبان معلم که خودش هم درگیر هر دو نوع قمار شده، روایت میکنه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.