یادداشت معصومه فراهانی

                یک.
کتابفروش در معرفی اش سنگ تمام گذاشت، گفت فوق العاده است و تضمینی! اگر خوشتان نیامد پس میگیریمش!
و من هر صفحه را در انتظار رویارویی با یک معجزه ورق میزدم ناگهان دیدم رسیده ام به آخر کتاب.. بی معجزه!

دو.
#عشق_در_برابر_عشق روایت برهه ای از زندگی یک جوان ایرانی عاشق پیشه است که طی اتفاقات بی‌شماری سرنوشتش به امام مجتبی (ع) گره میخورد.. یعنی نویسنده با تلاش زیاد سعی میکند ماجرا را بهم گره بزند، همانطور که سعی میکند احادیث و روایات دیگر را به داستان گره بزند!
نمیدانم!
شاید یک کتاب پر از روایت جلوی رویش گذاشته و سعی کرده بر اساس هر کدام یک صحنه برای داستانش ترسیم کند برای همین هر چه به آخر داستان نزدیک میشویم از داستان پردازی کاسته و به حجم روایات افزوده میشود به طوری که تمام فصل آخر حدیث و روایت است!

سه.
سیر پیشروی داستان چندان منطقی نیست، عشق هرمز به ربیعه چنان که باید به تصویر کشیده نشده است. شخصیت پردازی ها ضعیف است. البته در منفور نشان دادن بنی امیه موفق بوده است اما در باقی موارد،خیر.
هر فصل به تعداد زیادی بخش کوچک تقسیم شده و در هر بخش صحنه قبلی کات میشود و ما با صحنه و اتفاقات تازه ای رو به رو میشویم.
این وقوع اتفاقات پی در پی و عوض شدن سریع مکان ها و زمان ها خواننده را خسته میکند.

چهار.

چقدر وطن پرستی!
چقدر عرب گریزی!
چقدر تفاوت قائل شدن میان عرب و عجم!
چرا واقعا؟

پنج.
روی جلد یک تکه شبهِ چرم خیلی شیک کار شده است، طراحی جلد و صفحه آرایی کتاب عالی است! اصلا از آن کتاب هاست که کلاسِ کتابخانه را بالا میبرد، حتی میتوانید به عنوان دکور برای کتابخانه تان از آن استفاده کنید.
وزن کتاب هم با اینکه ۲۷۰ صفحه است اما مثل پر سبک است.
آفرین بر طراح جلد و صفحه آرا و تولید کننده کاغذهای سبک:)

شش.
در مظلومیت امام مجتبی(ع) همین بس که یک رمان خوب برایشان قلم نزده ایم..
امیدوارم به زودی چنین اتفاق خوبی بیفتد!
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.