یادداشت نگار اردستانی

        یادداشتی بر کتاب آنی شرلی (جلد ۱)
۲۴ مرداد ۱۴۰۳

 پیش از شروع مطالعه از آن انتظار یک کتاب با محیطی زیبا و خسته کننده با توصیفات طولانی و کسل کننده داشتم، اما با شروع آن با تک تک توصیفات غیر تکراری و جزئی نگر و خوش ذوق و زیبایش، زندگی کردم! 
این حد از جزئی نگری و خوش ذوقی برایم عجیب بود، چراکه شاید همه ما به نحوی ساعاتی رو در طبیعت قدم زدیم یا چند گلدان در خانه داشته باشیم و از دیدنش لذت بردیم اما قطعا کم هستند کسانی که برای گلدان خانه یا کوچه ای که هر روز از آن می گذرند یا کوه و دشتی که هر چندوقت یک بار بخاطر زیباییش به آن سر می‌زنند اسم انتخاب کرده باشند، با خودشان در آینه علیرغم دوست نداشتن چهره خود دوست شده باشند و در نهایت زندگی را در لحظه زندگی کرده باشند!
 آنچه مرا  مجذوب این کتاب کرد، شناخت آنه از خودش، احساساتش و اهدافش و انعطاف در اهدافش بود! به معنی واقعی آنه شبیه به گلی بود که هر کجا آنرا می کاشتند جوانه میزد، و منتظر نمی شد تا شرایط زمینه رسیدن به اهدافش را برایش فراهم کند.
 خودشناسی  که کمتر کسی در خوشبینانه ترین حالت در دوران جوانی یا شاید بزرگسالی به آن میرسند! شناختی که می دانست دقیقا کجا و چقدر از کدام احساساتش را استفاده و چاشنی زندگی اش کند! 
هیجانات و عواطفی که انسان های اطراف آنه هم آن را درک می‌کردند اما یا به خود اجازه بروز نمی دادند یا بلد نبودند چطور بروز دهند، اما او علیرغم سن کم و سختی های دوران کودکی اش توانسته بود به آن شناخت و بروزات برسد!
می توان گفت تا کسی به این سطح از خودشناسی نرسیده باشد و لحظه لحظه‌ی زندگی را اینطور مزه مزه نکرده و نزیسته باشد هرگز نمی تواند شخصیت آنه را متصور شود چه رسد به آنکه همچین شخصیتی خلق کند پس همه آنچه در آنه خواندیم نشان از زندگی‌ و نگاهی است که نویسنده جزئی ترین لحظاتش را با تمام وجود زندگی کرده.
      
7

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.