یادداشت
1403/2/5
﷽ با وسواس بیشتری نسبت به کتابهای معمول، نویسنده را بررسی میکنم و ناشر را چون کتاب تاریخی هست و گوش جان میسپارم و قلم و یادداشت برداری. همزمان هم یک کتاب تاریخی دیگر را پیش میبرم از یک نویسندهی دیگر که محتوای نسبتا مشابهی با همین کتاب دارد اما کلا فکر نویسنده با این دوستمان فرق میکند و یک جور دیگر به قضایا نگاه میکند. این بزرگوار قطور از پس از اسلام شروع میشود و شامل تاریخ حکومتچه های ایرانی است و جزئیات مقبولی دارد اما خیلی جدی و جزئی به بررسی صفویه، قاجاریه، پهلوی میپردازد با جزئیات مشروحتر. کتاب محدود به این نیست که پایتخت اینجا بود و لباسها این شکلی بود و فلان شازده به فلانی تاخت و این هم مفاد فلان قرارداد و تمام! چند مسئله که شاید ریشههای فرهنگی و فلسفی داشته باشد خوب بررسی میشود: هویت اسلامی ملی در عهد صفویه و افول آن پس از صفویه ایجاد یک هویت مصنوعی در پهلوی و شکست آن مراحل تجدد در ایران. اصلا تجدد خوب است یا بد؟ علما و روشنفکرها چه کسانی بودند و چه نقشی داشتند؟ علل افول پهلوی و انقلاب اسلامی این چند مورد مسائل نسبتا اختلافی با آن کتاب دیگر بود (تاریخ ایران مدرن، یرواند آبراهامیان) اینجا انگار همهی نقشها و شخصیت ها شرح داده میشد چه فرنگ رفته چه حوزه رفته. اما در روایت آبراهامیان قشنگ مشهود بود که انگار حوزه رفتهها خار چشم اند! علل انقلاب اسلامی هم تفاوت داشت. آبراهامیان گزارشهای درستی نقل میکرد و وضعیت فقر و سطح پایین زندگی و سواد و این آمارها که همه جا هست را میگفت اما علت انقلاب را مثلا اختلاف طبقه اقتصادی به علت فلان رویکرد منفی دولت در توزیع ثروت میدانست. (انگار اهل فن به این میگویند تفسیر مادی تاریخ و ماتریالیسم تاریخی)توجه کمی به چالشهای عمیق بین مردم و حکومت که ریشههای مذهبی داشت، میکرد. چیزی جا ماند؟ (صوتی)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.