یادداشت فاطمه

فاطمه

فاطمه

3 روز پیش

        یک. بینوایان برای من به چند دلیل خاص و جذاب است؛ 
اول اینکه یکی از نقاط شروع کلاسیک‌خوانی من محسوب میشه؛ سبکی که هرچه گذشت بیشتر طرفدارش شدم. 
دوم اینکه بینوایان یکی از کتاب‌هایی محسوب میشه که من رو می‌بره به سال‌های راهنمایی؛ سال‌هایی که در مدرسه ترجیحم این بود که وقتم رو تو کتابخونه‌ سپری کنم و اونجا خودم رو غرق دنیای بین صفحات کتاب‌ها کنم و طعم شیرین دوستی با کتاب‌ها رو بچشم :) 

دو. داستان رمان در قرن نوزدهم در جریانه؛ از آغاز شورش ژوئن در پاریس سال ۱۸۱۵ تا به ثمر رسیدنش در سال ۱۸۳۲. 
شخصیت اصلی داستان، ژان والژان، مردیست که به دلیل سرقت یک قرص نان برای سیر کردن کودکِ گرسنه خواهرش زندانی میشه و در زندان تحقیر میشه، شکنجه میشه و سر‌انجام بیست سال بعد از زندان آزاد میشه. بعد از آزادی، جامعه اون رو نمی	پذیره و با درماندگی به خانه ی اسقفی پناه می‌بره و بعد از ماجراهایی که با اسقف براش پیش میاد تصمیم می‌گیره تا زندگی جدیدی رو شروع کنه و مسیرش رو تغییر بده.
 
سه. هوگو کاراکتر های فوق‌العاده‌ای در داستان خلق کرده. قهرمانی دوست‌داشتنی به نام ژان والژان، فردی مهربان، به دنبال عدالت، جستجو‌گر و در ادامه جنگجو که شاهد تکامل شخصیتی‌اش در طول کتاب هستیم.
در طرف مقابل ضد قهرمان‌هایی چون ژاور و تناردیه. ژاور، بازرسی سخت‌گیر که باور داره هر مجرمی، مجرم باقی می‌ماند. هوگو با بیانی شگفت‌انگیز ژاور را اینگونه توصیف می‌کنه : 
«تامل چیزی بود که او هیچ وقت به کار نمی برد، از نظر او این کار رنج‌آور بود.»

در انتها خالی از لطف نیست آنچه که خود هوگو در رابطه با شاهکارش نوشته را بخوانیم: 
« کتابی که خواننده در این دم پیش چشم دارد، از آغاز تا انجام، در مجموعش و در تفاصیلش، تناوب‌ها، استثناها، یا نقصان‌هایش به هر اندازه که باشند، عبارت است از حرکت از بد به سوی خوب، از بی عدالتی به عدالت، از بطلان به حقیقت، از شب به روز، از فساد اداری به زندگی، از حیوانیت به وظیفه، از جهنم به بهشت، از هیچ به خدا. مبدأش 'جسم' و مقصدش 'روح'. در آغاز اژدها و سرانجام، فرشته».

«در حالی که تفاوتی ندارد این کتاب توسطِ همه گان خوانده شود، چرا که برای همه معنایی خواهد داشت. در انگلستان به خوبیِ اسپانیا معنی می‌دهد، در ایتالیا به خوبیِ فرانسه، در آلمان به خوبیِ ایرلند، در بندرگاه‌های تجارتِ جان گُدازِ بَرده به همان خوبیِ امپراتوری‌های شَرم سارِ دارای بَرده. مشکلاتِ اجتماعی فراتر از مرزهاست. زخم‌های بشریت، زخم‌هایی که در بستر جهان اتفاق می‌افتد، در خط‌های قرمز و آبیِ کشیده شده بر روی نقشه متوقف نمی‌شود.»
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.