یادداشت فعلا هستیم
1403/10/2
3.8
12
داستانی از داستان های پیرمردها و پیرزنان: داستان انسانی است که نه قهرمان است و نه ماوراء الطبیعه، فقط یک آدم که عاشق شده. بخاطر عشق به یک دختر حالا از سر ناموس، و یا از سروظیفه از اون محافظت میکند ... هر زمان که این انگیزه ها در یک فرد ایجاد بشه احتمال اینکه شرایط و موانع هر چقدر هم که بزرگ باشند به سادگی حل بشن ولی باید بهش توجه کرد که این یک حقیقت مطلق نیست چون دقت کنید در بیشتر موارد موفقیت به همراه داره نه همیشه شخصیت اصلی داستان که از این به بعد بهش میگم قهرمان نه با هیولاها و اژدها مبارزه میکنه و نه معشوق خودش رو از قلعه ای با دیوارهای بلند نجات داده برعکس... اون فقط سعی میکنه در این جنگ جان و نجابتش رو نجات بده چقدر نادر هستند این لحظات لحظاتی که سرمان با هاله ای از شادی ای پر میشه که میدونیم دائمی نیست و آنی هستش اما در جزئیات کوچکش زندگی می کنیم ، عطرش رو استشمام می کنیم. ... و به زبان ساده تر مثل یک جادو میمونه برامون اون لحظات یک نکته مهم در این کتاب این بود که قهرمان داستان قبل از اینکه همدیگر را دوست داشته باشند به هم احترام گذاشتند... و عشق احترام است... و احترام شامل عشق زیاده ختم کلام داستان زیباست ولی نه به اون شکلی که راجبش صحبت شده راجب یک جنگ داخلی در روسیه تزاری و یک عشق که به فرجام میرسه پس بهتره بخونید لحظات جالبی داره بلکه بنده در طول کتاب فقط در یک بخش بسیار کوچیکش تحت تاثیر قرار گرفتم و الباقی کتاب یا قابل پیش بینی بود یا به شدت معمولی
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.