یادداشت ع .ا.بهروزی

        دیروز که به کتابخانه عمومی شهر رفته بودم  کتاب را به امانت گرفتم. کتاب های منصور ضابطیان دستت را می گیرند و از چند هفته قبل از سفر با تو همراه می شوند و یه سفر جذاب تو را می برند به هر کجا که نویسنده رفته باشد.
کتاب ساعت هفت شب شروع شد صفحه آخر را ساعت  نیم خواندم. چراغ را خاموش کردم و خوابیدم. 
کتاب مصداق یک لیوان شربت نعناع و سکنجبین خنک بود که یک نفس سر کشیدم.
خداوند همیشه آقا منصور رو سلامت بدارند و همیشه با دل خوش سفر بروند و برای این ملت سفرنامه بنویسند‌
خصوصا برای من که فوبیای سفر دارم و از مسافرت وحشت دارم و لذتش را در سفرنامه ها جستجو می کنم.
بگذریم‌
سفرنامه کوبا هم مثل سایر سفر نامه ها خوش متن  ،عامیانه و  خوش خوان نگاشته شده است و در لحظه خواندن  انسان همزاد پنداری می کند و با مسافر همراه می شود. تجربه لذت بخشی است به همه دوست داران کتاب پیشنها می نمایم.
      
3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.