یادداشت زهرا زرینفر
دیروز
توی این کتاب با به تصویر کشیدن روزمره اروپای شرقی بهطور خاص زنان در دوران کمونیسم، نشان داد که کمونیسم چطور ناکام ماند و نتوانست آرمانهای خودش را تحقق بخشد. شاید بهخاطر اینکه این ایده در عمل با ذات انسانها همخوانی ندارد و پر از سرکوب زوری است. از آن طرف بخشهای دیگری از کتاب که من دوست داشتم مواجهه نویسنده و افراد دیگر با کاپیتالیسم غرب بود. وقتی درباره مصرفگرایی و جمعیت زیاد فقرا در آمریکا و برلین غربی میگفت. جایی که اتفاقاً همان ذات انسان را آزاد و رها گذاشتند. انگار هیچکدام نمیتوانند پاسخ درست و درخوری برای شیوه زیست بشر باشند. چه بسا که با پایان کمونیست در اروپای شرقی اختلافها و خصومتهای زیر خاکستر جرقه زدند جنگهای یوگسلاوی شروع شدند. چون کمونیست فشاری بود از بیرون و تغییری از درون برای مردمش ایجاد نکرده بود و چقدر خوب کتاب نشان داده بود بعضی از مسائلی که مردم در دوران کمونیست از آن رنج میبردند دقیقاً بهخاطر خودشان بوده، نه بهخاطر دولت و هیچ انقلاب و تحول بیرونی آن را عوض نمیکند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.