یادداشت آروشا دهقان
1401/12/14
3.3
9
این کتاب برای من سه بخش بود. ☆ یک سوم ابتدایی: یکونیم ستاره شروع قدرتمندی داشت و طرح کلی هم جذاب بود؛ کشوری که در اون، پس از یک روز خاص دیگه هیچ کس نمیمیره. رفتار مردم، اشکالات فلسفی، اقدامات دولت و کلیسا و مشکلاتی که پس از چنین اتفاقی رخ میده خیلی جالب بازگو شده بودند. یک سوم ابتدایی رو دوست داشتم. ☆یک سوم میانی: نیم ستاره کتاب به شدت افت کرد. بیشتر مکالمات تکرارهای بیهوده و حوصله سر بر بود. میشد کل این قسمت میانی که حدود ۷۰ صفحهس رو تو بیست دقیقه بخوانید و هیچ چیزی رو از دست ندید. وقتی میگم تکرار منظورم چنین چیزیه: +میخوام با وزیر کشور صحبت کنم -الان نمیتونید +اما من باید باهاشون صحبت کنم -گفتم که نمیشه +ولی حتما باید باهاشون حرف بزنم. -امکانش نیست. و به همین شکل حدود دو صفحه ادامه بدید.... ☆ یک سوم پایانی: صفر ستاره واقعا ناامیدم کرد. انتظار از ساراماگو خیلی بیشتر از این حرفها بود. انگار اصلا نمیدونست چجوری باید داستان رو تمام کنه. هیچ فکری روی پایانبندی نشده بود. کاملا حس میکردم که دارم رمان کودک یا حداکثر نوجوان میخوانم. آخه نامهنگاری مرگ؟ مرگ عاشق میشود؟ این داستان عاشقانهی مسخره چی بود اون وسط؟ این چه پایان فیلم هندیای بود؟ چرا جناب ساراماگو؟ چرا این کار رو با من کردی؟ چرا با خودت این کار رو کردی؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.