یادداشت Soli

Soli

Soli

1404/4/14

        نظرات درباره کتاب‌هایی از این دست (خودم هم درست نمی‌دونم منظورم از این دست کدوم دسته، ولی خب) خیلی ضدونقیض هستن و من هر بار دست‌به‌عصا سراغشون می‌رم. البته این کتاب رو در طی پرسه‌های بی‌هدفم در کتابخونه پیدا کردم و از اسمش خوشم اومد، برای همین هم برش داشتم.
شاید در طی پاراگرافِ پیشِ رو، داستان کمی لو بره. 
به نظرم هدف چنین کتاب‌هایی، رسیدن به یه نتیجه یا یه پایانِ قطعی نیست. از اول هم بنا نبوده که ما مجرمی پیدا کنیم یا از تمام ریزه‌کاری‌های داستان سر در بیاریم. من فکر می‌کنم همچین داستان‌هایی وجود دارن تا در طولشون فکر کنیم، مثلا به این‌که داریم تو زندگی‌مون چه کار می‌کنیم و کارهایی که می‌کنیم چه تاثیری روی بقیه می‌گذارن. یعنی می‌خوام بگم اون پایان باز من رو آزار نداد، چون از اول هم یه جورهایی مشخص بود که مسئله اصلی مقصد نیست، بلکه مسیره.
نمی‌تونم بگم کتاب خیلی خیلی خوبی بود. در عین کوتاه بودن اون وسط گاهی حوصله‌م سر رفت و چشم‌هام رو تند تند از رو کلمات حرکت دادم. ولی فضای کلی‌ش برام جالب بود. فضاسازی و شخصیت‌ها مخصوصا. شخصیت‌ها به نظرم خلاقانه و به زیبایی ساخته و پرداخته شده بودن. اشاره به افسانه‌های کهن هم که همواره من یکی رو سر ذوق میاره. ایده داستان جوری بود که نمی‌تونم تصمیم بگیرم خیلی نوآورانه بود، یا خیلی تکراری. در ضمن، باید در نظر داشت که این کتاب اول نویسنده بوده.
در نهایت، از خوندنش پشیمون نیستم. امتیازش هم سه و نیمه.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.