یادداشت •°|ܥ݆ܠܥ݆ܠܘ|°•

عمار حلب: شهید محمدحسین محمدخانی
        کلمات در ذهنم فرار می‌کنند و حیرانم...
 یکی از عرفا می‌گفت یکی  از راه‌های میانبر سلوک، عشق و ابراز عشق به اباعبدالله(ع) هست که شهید محمدخانی نهایت علاقش رو به اون بزرگوار نشون داد و  چه خوب دنیا رو بازی کرد. یه گیمر واقعی بود!
گول ظاهر دنیا رو نخورد
درگیر  روزمرگی نشد
همراهان و هم‌تیمی های درست و راه بلد پیدا کرد
برای خودسازی در جوانی وقت گذاشت
کمک به خوسازی، رشد و کسب مهارت دیگران پیوسته در زندگیش جریان داشت
و در عجبم برخلاف هم نسل هایش چقدر عمیق ارتباط معنوی با اهل بیت پیدا کرد
عجب روح بزرگ و پرورش یافته‌ای برای خودش ساخت
واقعا غبطه میخورم
خوشا به سرنوشت و پشتکارش
_______________________
اگر نویسنده محترم وقایع رو هی عقب جلو نمی‌کرد بهتر بود. چرا که تمامی راوی ها گمنام بودند و عقب جلو شدن وقایع این زمان رو از مخاطب میگرفت تا تشخیص بدهد چه کسی اینجا روایت گر است... به خاطر جذابیت شخصیت اصلی داستان و خاص بودن وقایع، تا انتها خوندم و لذت بردم
      
17

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.