یادداشت •°|ܥ݆ܠܥ݆ܠܘ|°•
1403/7/2
کلمات در ذهنم فرار میکنند و حیرانم... یکی از عرفا میگفت یکی از راههای میانبر سلوک، عشق و ابراز عشق به اباعبدالله(ع) هست که شهید محمدخانی نهایت علاقش رو به اون بزرگوار نشون داد و چه خوب دنیا رو بازی کرد. یه گیمر واقعی بود! گول ظاهر دنیا رو نخورد درگیر روزمرگی نشد همراهان و همتیمی های درست و راه بلد پیدا کرد برای خودسازی در جوانی وقت گذاشت کمک به خوسازی، رشد و کسب مهارت دیگران پیوسته در زندگیش جریان داشت و در عجبم برخلاف هم نسل هایش چقدر عمیق ارتباط معنوی با اهل بیت پیدا کرد عجب روح بزرگ و پرورش یافتهای برای خودش ساخت واقعا غبطه میخورم خوشا به سرنوشت و پشتکارش _______________________ اگر نویسنده محترم وقایع رو هی عقب جلو نمیکرد بهتر بود. چرا که تمامی راوی ها گمنام بودند و عقب جلو شدن وقایع این زمان رو از مخاطب میگرفت تا تشخیص بدهد چه کسی اینجا روایت گر است... به خاطر جذابیت شخصیت اصلی داستان و خاص بودن وقایع، تا انتها خوندم و لذت بردم
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.