یادداشت محمدرجا صاحبدل

من قاتل پسرتان هستم
        روایتگری غیررسمی از جنگ، چیزی که نیاز به آن شدیداً احساس می‌شود.
کتاب را به مناسبت همراهی با رویداد دوزیست (کتاب و فیلم) تهیه کردم. وقتی کتاب به دستم رسید طی یک‌روز تمام کردم. بسیار پرکشش، جذاب و خواندنی و تلخ و تلخ و تلخ. بر اساس یکی از داستان‌هایش مازیار میری فیلم پاداش سکوت را ساخت.
کتاب ده داستان کوتاه دارد و هر کدام نگاهی غیررسمی به جنگ دارد. تعبیر نگاه غیررسمی به جنگ از آنجاست که نهادها و ارگان‌ها و متولیانی هستند که روایت‌گری‌شان از جنگ رسمی است و این کتاب روایت‌گری غیررسمی از جنگ را بر عهده گرفته‌است.   البته که برخی آن را سیاه‌نمایی می‌دانند اما به نظر می‌آید جنگ را باید به مثابه هر پدیده‌ی دیگر نه یک کل واحد بلکه مجموعه از اجزا بدانیم تا بتوانیم جدای از کل‌اش قضاوت کنیم. نگاهی که ده‌نمکی در اخراجی‌های ۱، تبریزی در لیلی با من است، باشه آهنگر در ملکه، کیایی در ضدگلوله داشت. این که اگر چه ما هشت سال دفاع مقدس را مردانه ایستادگی کردیم و در آوردیم اما آنها که در آن عرصه حضور داشتند مردم همین کوچه و بازار بودند و اصلا بودند افرادی که نه از سر انتخاب که گاه از سر فرار به آنجا پناه بردند. کم نبودند رزمندگانی که پس از جنگ ارزش‌های آن میدان با  عمل ساحت شهرنشینان را مغایر دیدند و عروسی خوبان‌وار پشت پا به زندگی عافیت طلبانه شهری زدند. مگر کم بودند جوانان و مردانی که وقتی از جنگ برگشتند دیدند رهاوردشان از جنگ، تنها سکه جانبازی است که بازار مکاره شهر خریدار آن نیست. آیا هیچگاه به داستان زندگی جدید همسران مفقودالاثرها و اسیرانی پرداخته شد که زندگی‌شان در بازگشت همسرانشان دستخوش تغییر و تحول بسیار شده باشد؟

توصیه من آن است که کتاب را بخوانید و خودتان به جمع‌بندی برسید.
      
1

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.