یادداشت شیدا

شیدا

1403/4/24

وقتی نیچه گریست
برای من کت
        برای من کتابی دلنشین بود هرچند نه به اندازه ی "درمان شوپنهاور"
در این کتاب به دلیل حضور شخصیت های برجسته ی تاریخ فلسفه و روانکاوی و همچنین به دلیل تنیدگی داستانی ساخته ی ذهن نویسنده همراه با واقعیت های تاریخی و ارتباطی که در گذشته وجود داشته است انگار بار دیگر تاریخی دستکاری شده با اعمال پرسش هایی دوباره نقل میشود. 
پرسش هایی شگفت انگیز مانند اینکه چه میشد اگر نیچه به روان درمانی خویش تن میداد؟ یا اگر می‌توانست از گفته های خویش روشی برای روان درمانی ارائه کند و بعد خود از آن بهره ببرد به چه صورت امکان پذیر بود؟ و..
با اینکه قسمت هایی از کتاب برای من خسته کننده بنظر میرسید درهرصورت از خط داستانی خوبی برخوردار بود و همواره مرا به خوانش بیشتر آن مجاب میکرد.
یکی از مسائلی که کتاب را بنظرم جالب توجه میکرد شرح صادقانه و بی پرده ی بیماری وسواس فکری هردو شخصیت کتاب بود که باعث میشد خواننده بتواند ارتباط نزدیکی با انها برقرار کند. 
کشمش عجیبی که در میان دو شخصیت کتاب در جریان بود به دلیل درکی که از توضیحات نویسنده درباره ی آنها به دست امده بود کاملا قابل درک بود و به جذابیت کتاب می افزود، و دراخر نیز گفته های نیچه از نظریات خودش به برویر من را شخصا دگرگون کرد و کمک کرد کمی بهتر و زیباتر به زندگی خود نگاه کنم؛ 
اینکه خودم این نوع زندگی را برگزیده ام و اگر تا ابد تکرار شود نیز باز هم همین گونه زندگی خواهم کرد. 

      
643

16

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.