یادداشت علیرضا شایق

        نمی‌دانم مشکلم با متن پاموک است یا ترجمه غریب که  کتاب برایم پر دست‌انداز است. یا شاید هم به دلیل ویراستاری بد کتاب که جمله‌ها را باید چندبار پس وپبش کنم.
برای کشف کتاب راه دشواری پیش روی خواننده است. تا شخصیت‌های داستان و ربطشان به هم و نقششان در داستان را پیدا کند باید چندده صفحه را جلو برود و برگردد. 
آنچه کتاب را برایم جذاب و خواندنی کرد نه اصل داستان بود و نه نویسنده‌ و شهرتش (که چند کتاب نیمه خوانده از او دارم!!) و نه شیوه نگارش و روایت آن.
پاموک روایتگر استانبول است و من هم عاشق استانبول و کوچه‌های بخش آسیایی و بغاز و قایق‌ها و مرغ‌های ماهیخوار و باد همیشگی استانبول. عاشق سمیت و بلوط و دونر. عاشق سربالایی های کوچه ها و خیابان‌ها. عاشق توپقاپی و تراموا و مترو. عاشق سلمانی کوچه پس کوچه‌ها و گربه‌هایش. عاشق پنیر و زیتون و بورک اسفناج و لامعجون. 
کتاب سیاه روایتگر استانبول است و همین دلیل برای خواندنش کافی است.
      
363

16

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.