یادداشت سعید الف.
1404/5/22
در این نقد چیزی افشا نمی شود و می توان آن را قبل یا بعد از کتاب خواند. در ادامه کلیدر ... و حتی سیاه تر از آن ... نویسنده قلم جادویی اش را بر میدارد. گویا معلم موضوع جدیدی برای انشاء داده... "بدبختی را به طور کامل به تصویر بکشید." و استاد محمود دولت آبادی شاگرد اول کلاس انشاء با خلق شگفت انگیز شخصیت هایی قلم پردازی کرده. فضا همان فضای کلیدر است. یک روستای کویری و مردمی که برای حیات تقلا می کنند. این وسط جای خالی سلوچ شوهر مرگان و اتفاقات پس از آن بافت اصلی داستان را پیش می برد. خواندن این کتاب را دوست داشتم برای درک آدم هایی که همین شکلی زیست میکنند نه در دهه بیست خورشیدی بلکه همین امروز ها و در همسایگی ما. اما کتابی نیست که پس از تمام کردن آن به خودتان بگویید عجب کیفی کردم. چون قرار است قطعه ای خویش گاو در روح شما گیر کند در کل داستان به قصد شخم روحتان زخمی تان کند. همه عناصر داستان در عالی ترین حالت خود هستند. وصف لحظات. استفاده از لغات خاص بومی. توصیف های اجتماعی و مشکلات طبقاتی ارباب رعیتی و طبقات آفتاب نشین و نوکیسه و غیره... خلاصه که دوستش داشتم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.