یادداشت عینکی خوش‌قلب

        اول از همه بگویم که من بلندی‌های بادگیر را اصلاً دوست ندارم. فضای داستان بیش‌ از حد تیره و تار است. شخصیت‌ها هم به نظرم کاملاً بیمارند.

اولین بار یک‌ نسخه خیلی خلاصه شده از نشر افق را خواندم. (که الان دیگر منتشر نمی‌شود) وقتی کتاب تمام شد تازه فهمیدم نسخه‌ی خلاصه‌شده را خواندم! و به سختی نسخه‌ی کامل را پیدا کردم و این کتاب عجیب را با فاصله کم دوباره از اول خواندم و شاید همین دو بار خواندن باعث شد، رنج بیشتری ببرم.

شخصیت‌ها و فضای بلندی‌های بادگیر خیلی شبیه به باقی داستان‌های کلاسیک نیست یا شاید من این‌طور فکر می‌کنم. اما هر چه هست شما نمی‌توانید شخصیتی مثل هیت‌کلیف را پیدا کنید. 

حاضر نیستم دوباره بخوانمش. ترجیح می‌دهم به آن یکی خواهرهای برونته اعتماد کنم.
      
65

3

(0/1000)

نظرات

یادمه اون موقعی که داشتم می‌خوندم ادامه می‌دادم که فقط تموم شه:)
5

0

خوشحالم که باهام هم‌نظری. بعد من دو بار خوندمش. با فاصله‌ی خیلی کم. واقعا چرا؟😂 

0

وااای ۲ باررر😂😭
 من خودم نسخه قدیانی شو گرفته بودم یجوری چاپ کرده‌بودن اندازه کل تاریخ بیهقی شده‌بود. تمومش که کردم احساس رستم بعد از کشتن دیو سپید و داشتم😅
@einakikhoshghalb 

0

😂😂😂😂
همه‌ی مثال‌هات ادبیه. مبارک باشه قبولی المپیاد😁
@zh12ga 

0