یادداشت sogand
1403/12/24

-«رن ، تو درهمشکسته نیستی.» +«چرا،هستم!برو بیرون!» -«نه،نیستی.» +«تو از کجا میدونی؟» -«اگه یه نفر بتونه به کسی غیر از خودش این قدر اهمیت بده درهمشکسته نیست.» اَلریک که دو کلمه ی آخر را با صدایی عمیق و لحنی قاطع ادا کرده بود دستش را بلند کرد و یک رشته از موی او را دور انگشتش پیچید.رن به مویش در دست او نگاه کرد که رنگش نقره ای شده بود. -«میبینی چقدر اهمیت میدی رن؟» ...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.