یادداشت sogand

sogand

sogand

1403/12/24

-«رن ، تو
        -«رن ، تو درهم‌شکسته نیستی.»
+«چرا،هستم!برو بیرون!»
-«نه،نیستی.»
+«تو از کجا می‌دونی؟»
-«اگه یه نفر بتونه به کسی غیر از خودش این قدر اهمیت بده درهم‌شکسته نیست.»
اَلریک که دو کلمه ی آخر را با صدایی عمیق و لحنی قاطع ادا کرده بود دستش را بلند کرد و یک رشته از موی او را دور انگشتش پیچید.رن به مویش در دست او نگاه کرد که رنگش نقره ای شده بود.
-«می‌بینی چقدر اهمیت میدی رن؟»
...
      
42

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.